نوشته شده توسط : حسین

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

 

سخنرانی استاد شیخ علی اکبر تهرانی

سخنرانی شب جمعه مورخه 07/09/87

 

به روح محترم چهارده معصوم و حضرت ابوالفضل (ع) همه با هم بلند بفرستید.

برای سلامتی وجود مبارک امام زمان (عج) صلوات دوم را بلند بفرستید.

به روح رهبر انقلاب و برای سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی اسلام صلوات سوم را بلند بفرستید.

 

 دعای فرج را بخوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

 اللهمّ کُن لِوَلیّک الحُجَّةِ ابن الحسنِ العَسکری صلواتُکَ عَلیهِ و علی آبائِه فی هذِهِ الساعةِ و فی کلِّ الساعَة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دَلیلاً و عیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً.

 

ان‌شاء‌الله وجود مبارك امام زمان (ع) در تمام امور همه ماها را ياري بفرمايند، صلوات بلند بفرستيد.

 

******* 

مسئله:  

در چهار مورد ما بایستی كه اگر وقت بود، نمازمان را بشكنیم:
1- یكی آنجایی كه مسجد نجس شده. شما داری نماز می‌خوانی، یكهو یك بچه‌ای مثلاً مسجد را كثیف كرد. اگر وقت هست نمازت را بشكن، مسجد را تمیز كن، بعد نماز را شروع كن. اگر دیگری شروع كرد به تمیز کردن كه دیگر شما نمی‌خواهد تمیز بکنی.
2- در جایی كه جان كسی در خطر باشد، داری نماز می‌خوانی یكهو می‌بینی بچه دارد از پشت‌بام می‌افتد پایین، یا مثلاً کسی نزدیک است در آتش بسوزد، آنجا باید نماز را شكست.
3- طلبكار می‌آید در خانه، یا در مغازه، فرق نمی‌كند، اگر پول داری، نمازت را بشكن طلب طلبكار را بده، بعداً نمازت را بخوان.
به این مسائل (همین كه الآن گفتم.) خیلی اهمیت بدهیم، همه‌مان، بی‌تفاوت نباشیم. آن هفته هم گفتم، یكی از كسانی كه در قبر خیلی گرفتار است، همان‌هایی هستند كه در دنیا حساب كتابشان درست نیست.
4- مال یا جان خودت در خطر است. مثلاً داری نماز می‌خوانی، شلوارت را گذاشته‌ای روبه‌رو، در جیب شلوارت مثلاً همه چیز هست، چك است، سفته است، سویچ ماشین است، دزده برمی‌دارد راه می‌افتد، اینجا هم نمازت را بشكنی، اشكال ندارد.

  

هرکس فهميد به روح محترم محمد و آل محمد صلوات بلند بفرستد.

اللهم صل علي محمد و آل محمد

******* 

مقدمه:
وجود مبارك مولا علی (ع) می‌فرماید: بشنو و بفهم و باور كن، بعد به كار ببند.

این جملات كوتاهی كه من اول منبر عرض می‌كنم، به اینها خیلی اهمیت بدهید، چون هركس دیدی عاقبت‌به‌شر شد، عاقبت بدتر از خر شد، (آن كسی كه از دین و خدا و قرآن ببرد، دیگر هیچی نیست.) همه‌اش به خاطر این است كه توجه به گفته‌های خدا و انبیاء (ع) نكرده، گرچه حالا گوینده‌اش رسول الله (ص) باشد. شما ببین، وقتی رسول الله (ص) از دنیا رفت، سه نفر ماندند علی‌بن‌ابیطالب (ع) را برای شستن رسول الله (ص) یاری كردند ، اینها كسانی بودند با پیغمبر ‌(ص) بودند، سال‌ها با پیغمبر (ص) بودند، قوم و خویش بودند، فامیل بودند، معاویه برادرزن رسول الله (ص) بود، نویسندۀ قرآن بود، طلحه و زبیر، سیف‌الاسلام و خیرالاسلام بودند، اما می‌شنیدند نمی‌فهمیدند، می‌فهمیدند عمل نمی‌كردند. بشنو و بفهم و باور كن، بعد به كار ببند.

امام صادق (ع) هم همین را می‌فرماید: بشنو و پیروی كن كسی را كه تو را می‌گریاند ولی به درك و معرفتت می‌افزاید، پیروی نكن از كسی كه تو را با حرف‌های زمان‌پسند و خرافی گول می‌زند و تو را در بدبختی می‌گذارد.

باز جایی دیگر مولا علی (ع) (به روحش صلوات بفرستیم.) می‌فرماید: دوست تو آن كسی است كه تو را می‌گریاند اما از غفلت نجاتت می‌دهد. یك بدبختی كه الآن گرفتار حال همه ما مسلمان‌ها شده این است كه دوست داریم كسی كه حرف می‌زند آن‌طور حرف بزند كه من خوشم بیاید، یا حرف‌هایی را كه من زدم آن تأیید كند. اگر هم یك وقت می‌رویم یك جایی، منبری، روضه‌ای، آن یك جوری صحبت كند كه من لذت ببرم، قصه باشد، داستان باشد. خلاصه دوست نداریم حقیقت به گوشمان برسد! آن وقت این می‌شود كه الآن می‌بینی! آمریكا همین‌طور شب و روز دارد مسلمان می‌كشد، این همه هم مرگ بر آمریكا، مرگ بر آمریكا می‌گویند، یك دانه‌شان كشته نمی‌شوند، یك تیر طرف هم ول نمی‌كنند. همه مرگ‌ها هم برمی‌گردد طرف خود مسلمان‌ها! چرا؟ 

ادامه مطلب را هم بخوانید


نسخه صوتی  نسخه مکتوب       نسخه قابل چاپ


سایر سخنرانی ها

 



:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
خدای عظیم‌الشأن در حدیث قدسی علامات اهل دنیا را این چنین می‌فرمایند:
1) سپاسگزار نیستند.
2) بر گرفتاری‌ها صبر ندارند.
3) مردم را به نظر کوچکی و دیدهٔ حقارت نگاه می‌کنند.
4) خود را می‌ستایند برای کارهای نکرده.
5) اینها در تاریکی جهل و نادانی و حماقت غوطه‌ورند.
6) در برابر استادان و مربیان خود تواضع و فروتنی ندارند.
7) خود را عاقل و باخرد می‌دانند و حال آنکه در نزد مردم آگاه احمق و نادان‌اند.


 

برنامه و آدرس هيئت

هيئت متوسلين به حضرت علی اکبر عليه السلام با سخنرانی جناب شيخ علی اکبر تهرانی

پنجشنبه  26/10/87 از ساعت 19

به نشانی خيابان مالک اشتر-بين خيابان خوش و قصرالدشت-پلاک 129

 

با نماز جماعت آغاز و پس از قرائت قرآن کريم و سخنرانی  به مدت یک ساعت و نیم و با ذکر مصيبت اهل بيت طهارت و دعا و صرف شام  پایان  می‌یابد. نوار کاست و لوح فشرده سخنرانی در محل سخنرانی قابل تهبه  می باشد.

 

موسسه نور هدایت ناشر الکترونیک جلسات درس اخلاق عارف بالله معلم اخلاق شیخ علی اکبر تهرانی

برای سفارش سی دی و نوار و یا درخواست نمایندگی می توانید با شماره های : 02166845222  - 09123581570  تماس بگیرید.



:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
بسم الله الرحمن الرحیم

فرا رسیدن ایام فاطمیه را به همه شیعیان تسلیت عرض می کنم

 

بدانیم که :

 اگر خانم فاطمه‌زهرا ‌(س) اين‌قدر محترم است، نه اين است كه مثلاً دختر آقا رسول الله (ص) است، نه! نه اين است كه زن مولا علي (ع) است، نه! نه اين است كه مثلاً‌ يازده امام از نسل ايشان است، اينها هيچ‌كدام نيست. همان است كه ايشان در اين زندگي سعي كرد كه مطيع خدا و رسول و امامش باشد. رسول (ص) پدرش بود، امامش هم آقا علي‌بن‌ابيطالب (ع) بود. ارزش اينها كه هرچي مي‌گذرد هي عظيم‌تر و بزرگ‌تر مي‌شوند، علتش اين بود كه تسليم بودند.

قسمتی از سخنان استاد تهرانی در جلسه ۱۷/۲/۸۸

متن کامل



:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
حضرت علی (ع) می‌فرمایند:
1) شما که می خواهید زیبا و خوب و مهربان باشید، دوستی بهتر از حفظ زبان نیست.
2) لباسی زیباتر از تسلیم در برابر خدا و سنت رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) نیست.
3) مالی پاک و ارزنده تر از قناعت نیست؛ که خود قناعت ثروت است.
4) احسانی بهتر از مهربانی که برای رضای خدا باشد نیست.
5) غذایی گواراتر و عالیتر از صبر در راه دین خدا نیست.

رسولالله (ص) میفرماید:
در اتحاد و برادری مثل دانههای شانه باشید به هم پیوسته.
برای محکمی در راه دین و مملکت مثل مصالح ساختمان باشید.
برای راهنمایی و هدایت یکدیگر مثل آیینه باشید. آیینه زشتی و زیبایی تو را میگوید ولی آهسته میگوید و نه کم می گوید و نه زیاد، و به دیگران نمیگوید، هدفش حفظ آبروی توست

:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

 

سخنراني جناب شيخ علي اكبر تهراني

سخنرانی شب جمعه مورخه 15/11/88

 

به روح محترم چهارده معصوم و حضرت ابوالفضل (ع) همه با هم بلند بفرستید.

برای سلامتی وجود مبارک امام زمان (عج) صلوات دوم را بلند بفرستید.

به روح رهبر انقلاب و برای سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی اسلام صلوات سوم را بلند بفرستید.

 

 دعای فرج را بخوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

 اللهمّ کُن لِوَلیّک الحُجَّةِ ابن الحسنِ العَسکری صلواتُکَ عَلیهِ و علی آبائِه فی هذِهِ الساعةِ و فی کلِّ الساعَة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دَلیلاً و عیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً.

 ان‌شاء‌الله وجود مبارك امام زمان (ع) در تمام امور همه ماها را ياري بفرمايند، صلوات بلند بفرستيد.

 ******* 

مسئله:  

مسئله راجع‌ به سجده است:
1- کسانی که به هردلیلی نمی‌توانند به سجده بروند حالشان خوب نیست، هرچه! این تا آنجا که می‌تواند باید خم بشود، بعد مهر را بردارد به پیشانی‌اش بچسباند، مثلاً هرطور هست، پایش درد می‌کند، کمرش درد می‌کند، هر‌طور هست، نمی‌تواند به سجده برود، تا آنجا که می‌تواند باید خم بشود بعد مهر را بردارد به ‌پیشانی‌اش بچسباند.

۲ ... درادامه مطلب
2هر‌کس فهمید صلوات بلند بفرستد.

اللهم صل علي محمد و آل محمد

******* 

مقدمه:
وجود مبارک ‌امام ‌صادق (ع) می‌فرماید: بشنو و پیروی‌ کن کسی را که تو را می‌گریاند اما به‌ درک و معرفتت می‌افزاید، پیروی نکن از کسی که تو را با حرف‌های زمان‌پسند گول می‌زند، زمین می‌زند.

جایی دیگر آقا علی (ع) می‌فرماید: بشنو و بفهم و به کار ببند، بشنو، بفهم و باور کن، مسئله این سومی است. بشنو و بفهم و باور کن بعد به کار ببند تا رستگار شوی. برای اینکه کلاً ما به خدا برسیم، این تکه‌هایی که من اول منبر می‌گویم خیلی مهم است. چرا؟

وجود مبارک ‌مولا علی (ع) (به روحش صلوات بفرستید.) می‌فرماید: مردم سه گروه‌اند:
1. یک‌ گروه‌ دانشمندان ‌ربانی‌‌ هستند. اینکه دانشمند ربانی می‌گوید نه این است که مثلاً شما پنجاه سال، هفتاد سال، هشتاد سال درس بخوانی یک کلمه‌اش را هم باور نکنی، ربانی یعنی از خانه که حرکت می‌کنی برای خدا، می‌آیی برای ‌خدا، می‌نشینی گوش می‌کنی برای‌ خدا، حفظ میکنی برای‌ خدا، عمل می‌کنی برای‌ خدا، فرق نمی‌کند. هرشغلی هم که داری خودش علم است. دکتری، متخصصی، چه می‌دانم هرچه هستی، آن کارت برای ‌خدا باشد، پول هم بگیر، اما کار را درست انجام بده، اینجا می‌شوی عالم‌ ربانی.

2. گروه دوم اینها دانشجویان راه نجات‌اند، کسانی هستند که می‌خواهند بیایند دانا بشوند، نادان نباشند.
3. اما گروه‌ سوم را می‌فرماید اینها مانند پشه می‌مانند، باد اینها را به هر‌طرف می‌برد. اینکه میبینی انسان صبح یک ‌رقم دین دارد، ساعت ده یک‌ رقم است، دو بعدازظهر یک‌ رقم است، اینها دین ثابت نیست، دین سطحی است، دین عاریه است.

....

ادامه سخنرانی در ادامه مطلب

جهت دریافت نسخه های این سخنرانی می توانید از لینک های زیر استفاده کنید.


نسخه تصویری           نسخه مکتوب               نسخه صوتی

 



:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

 

سخن برگزيده هفته

2۵/12/88

قرآن کارشناس نمی‌خواهد، خداشناس می‌خواهد. همه اینها که الآن پشت به قرآن و رو به دنیا کرده‌اند، چهار دست‌و‌پا دارند برای به دنیا می‌دوند، کسانی هستند که خودشان را کارشناس می‌دانند.

سخنرانی 01/11/88



:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

سخن هفته                    

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

مولا علی (ع) می فرمایند: بشنو و بفهم و باور کن و بعد به کار ببند، که ارزش انسانی همین است.

 امام علی (ع) می‌فرمایند:
- نصف علم این است که بدانی که نادانی، نصف دیگرش این است که بروی به دنبال یادگیری و سوال کنی.
- دانا کسی است که حرف‌ها را گوش می‌دهد و خوب‌های آن را عمل می‌کند؛ که قرآن سوره زمر آیه 18 هم همین را می‌فرماید.
- نادان کسی است که متکبرست، نه حرف گوش می‌کند و نه می‌داند. یک عمری خود را در اتاقی از نادانی و احمقی حبس کرده.



:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
رسول گرامی (ص) می‌فرمایند: هرکس بتواند از پنج چیز دوری کند رأیش صحیح می‌شود:
1) از حرص دوری کند که حیاء را می‌برد.
2) از خودپسندی دوری کند که مایهٔ دشمنی است.
3) از هواپرستی دوری کند که اگر دوری نکند رسوا خواهد شد.
4) سستی در کارها، در زندگی، در مملکت‌داری، در خانه‌داری را از خود دور کند که پشیمان خواهد شد.
5) آرزو را دراز نکند که مایهٔ نابودی و بی‌آبرویی هرکس آرزوی دراز است.


:: بازدید از این مطلب : 76
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

موضوع این قسمت شرح نور است که در آن تفسیر آیات قرآن کریم آمده است. این مطالب دقیقا از سایت استاد برداشته شده است.

سوره جمعه آيه 5: مثل کساني که دانا شدند به علوم تورات ولي عمل به دستورات آن نکردند، همچون خري است که بارش کتاب است.

 ◄ استاد شيخ علي اکبر تهراني: جوان‌هاي عزيز در اين گونه جلسات که احکام قرآن و احاديث ائمه (ع) است شرکت کنيد و دست رفقايتان را هم بگيريد و بياوريد، نترسيد ضرر نمي‌کنيد، درس را هم بهانه نياوريد که آقا ما درس داريم نمي‌توانيم بيائيم هيئت. برادر، ما درسي بالاتر از درس دين نداريم. اگر شما تمام درس‌هاي دنيا را بخواني ولي در کنارش درس دين و اخلاق نباشد، شما در هرکاري که باشي خلافکار مي‌شوي، حالا چه درس حوزه‌اي باشد چه دانشگاهي، اصلا خداي متعال بدترين سرزنش‌ها را در قرآن به باسوادهاي بي‌اخلاق و بي‌عمل کرده.

نمونه‌اش در سوره اعراف‌ آيه 176 به آن بلعم‌‌بن‌باعورا که داراي اسم اعظم بوده ولي تهذيب و تربيت نفس نکرده بود مي‌فرمايد: مثل او مثل سگ است که به او کاري نداشته باشي زبان درمي‌آورد و او را اذيت کني هم زبان درمي‌آورد.

در سوره جمعه آيه 5 هم مي‌فرمايد: مثل کساني که علم دارند و تزکيه و تربيت نفس نکرده‌اند، مثل خري است که بارش کتاب است.

لذا اين درسي را هم که شما در مدرسه مي‌خواني زماني ارزش پيدا مي‌کند که در کنارش علم اخلاق باشد. و گرنه سواد خالي به کسي ارزش نمي‌دهد. شما خيال مي‌کني الآن جنايتي که دارد در دنيا انجام مي‌شود، بي‌سوادها مي‌کنند؟ نه بي‌سواد اگر بخواهد خلاف کند به قول معروف يک آفتابه مي‌دزدد، يا کارهاي جزئي مي‌کند، اما آقاي دکتر که درس خوانده مي‌بيند اين مريض بي‌نوا دارد مي‌ميرد، مي‌گويد اگر پول داري براي عمل جراحي فلان مبلغ را بريز به حساب و اگر نداري بمير! حالا اين آقا درس هم خوانده، دکتر هم هست، همان پول را هم که مي‌گيرد مي‌برد آمريکا يا اروپا دو ماه خرج خوشگذراني مي‌کند! لذا دکتر بودن، مهندس بودن، حتي ملا بودن به انسان ارزش نمي‌دهد و آن چيزي که به اين علم و مدرک ارزش مي‌دهد اخلاقيات و ادب قرآني و تربيت نفس است.



:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

 

سخنراني جناب شيخ علي اكبر تهراني

سخنرانی شب جمعه مورخه 01/07/89

به روح محترم چهارده معصوم و حضرت ابوالفضل (ع) همه با هم بلند بفرستید.

برای سلامتی وجود مبارک امام زمان (عج) صلوات دوم را بلند بفرستید.

به روح رهبر انقلاب و برای سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی اسلام صلوات سوم را بلند بفرستید.

 

 دعای فرج را بخوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

 اللهمّ کُن لِوَلیّک الحُجَّةِ ابن الحسنِ العَسکری صلواتُکَ عَلیهِ و علی آبائِه فی هذِهِ الساعةِ و فی کلِّ الساعَة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دَلیلاً و عیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً.

 

ان‌شاء‌الله وجود مبارك امام زمان (ع) در تمام امور همه ماها را ياري بفرمايند، صلوات بلند بفرستيد.

 

******* 

مسئله:  

مسئله راجع به نجس و پاکی است، چندی پیش قبل از ماه رمضان عرض می‌کردم، ولی خب حالا دوباره می‌خواهم عرض کنم، می‌فرماید یازده چیز است که نجس است:
‌1. بول،
2. غائط، من این دوتا را یک‌خرده رویش صحبت کنم، چون الآن مریضی‌های زیاد، سرطان، مخصوصاً در بچه‌ها، علتش این دوتاست، مادرهایی‌ که بچه‌دار می‌شوند بچه را که می‌خواهند به اصطلاح لاستیکی کنند، یک کاری کنند دست بچه به این پروپایش نرسد، چون پاهایش نجس است در لاستیکی خیس است، این دستش را می‌مالد به این پاها، بعد می‌گذارد دهانش، این خودش یک پا کاملاً برای سرطان و مرض‌های دیگر آمادگی دارد. یکی هم در موقع شهوترانی، مادرها پدرها سعی کنند که دستشان با صابون شسته بشود، چون آن هم خیلی سبب سرطان می‌شود، مخصوصاً برای بچه‌ها.

لذا این است که چه موقعی که به بچه‌ها می‌خواهند شیر بدهند، این خانم لاستیکی می‌کند، بچه جیغ‌وداد می‌کند، گریه می‌کند، آن هم هول‌هولکی زود سینه‌اش را می‌گذارد دهان این، یا مثلاً می‌رود برایش شیر درست می‌کند. نه، نکن این کار را، بگذار بچه جیغ بزند، گریه کند، این ورزش روده است. هیچ اشکال ندارد، اما برو قشنگ دستت را با صابون بشوی، تمیز، بعد بیا حالا شير درست کن یا هرچه، چون سلامت بچه مهم است، گریه‌ کردن و نکردنش مهم نیست.

این است که من دوباره این را گفتم براي همه‌مان، از آن‌ور هم کلاً جوان‌های عزیز، جوان‌هاي نوجوان هفت هشت‌ ساله به بالا می‌روی مدرسه، در مدرسه، می‌روی خانه، فرق نمی‌کند ادرار که می‌روی بکنی حتماً خودت را بشوی، حتماً آب بریز، حالا نجس و پاکی‌اش یک طرف، علم روز به ما ثابت کرده، یک قطرۀ ادرار را زیر میکروسکوب بگذار، ببین چقدر درونش میکروب است؟

اکثراً می‌بینی در خانواده‌ها این حالت نیست. تمام مرض‌ها هم بیشتر از آمریکا اروپا به ما می‌رسد، چه آنها کت الاغ را از پشت بسته‌اند، هیچ در نجس ‌و پاکی، حرام و حلال نیستند، اما ما انسانیم، ما پیغمبرمان ختم پیغمبرها محمد‌بن‌عبدالله(ص) است، ما انسانیم و اینها را هم علم روز ثابت کرده ادرار، غائط، منی، اینها تمام پر از مرض‌های گوناگون است. باید باید هروقت توالت می‌روید خودتان را بشویید تمیر کنید، چون وقتی که نمی‌کنی روزی ده دفعه این خانم، این دختر، این پسر می‌رود توالت، بعد همین‌طور شلوارش را می‌کشد بالا مخصوصاً در موقع ادرار، یا وقتی که مثلاً انسان غائط می‌کند یک تکه کاغذ برمی‌دارد خودش را پاک می‌کند، خب آن اصل میکروب که هست که! آن‌وقت می‌بینی تمام وجود این خانواده همه‌شان در میکروب لول می‌خورند، حامل میکروب هستند، دم از تمدن و تمیزی هم می‌زنند! لذا این است که یکی این سفارش است، بابا جان یادتان نرود.

یکی هم من خواهش می‌کنم، برای رضای خدا پدرهایی که تشریف می‌آورند جلسه، دخترهایشان را با خودشان نیاورند جلسه مردانه. سی‌دی بخر ببر خانه، بگذار خانمت، دختر‌خانمت گوش کنند، ولی دخترت را نیاور. ببین بابا جان من، همه اسلام همین سه‌تاست: حیاء، حجاب، نماز. کل انسانیت سراسر جهان با همه مهواره‌ها با همه موشک‌ها با همه هواپیماها، اگر این سه‌تا نباشد، آخر حیوانیت است، الآن ما دنیا را داریم می‌بینیم.
لذا این است که دخترها را نیاورید، چون:

امام صادق (ع) می‌فرماید: خدا حیاء را ده قسمت کرده یک قسمتش را به مردها داده، نه‌تایش را به زن‌ها.
این خانم، این دختر‌خانم نه دفعه که یک جاهایی که نباید برود می‌رود، آن یک دفعه، هریک‌بار یک دفعه حیاء از بین می‌رود، آن‌وقت این می‌شود که راحت این دختره بزرگ بزرگ است، در خیابان با آستین‌های حلقه‌ای، پیراهن بالای زانویش، لخت دارد قدم می‌زند. نه حیاء نه چیزی، آن هفته گفتم، داشتند پول جمع می‌کردند در حسینیه یا هرکجا اسمش را نمی‌برم، برای سیل‌زده‌ها، اگر صدتا دختر آنجا بود یک دانه‌اش چادری بود، بقیه سرها لخت، پاها لخت، آستین‌ها حلقه‌ای، آن بی‌غیرت مجریه دستش را گذاشته‌ بود روی شانه دختره، مي‌گفت عمو جان آمدی براي چه؟ الآن سی‌و‌دو سال است انقلاب شده هنوز اینها، مخصوصاً این صدا و سیما نفهمیدند، حرام چیه حلال چیه، محرم چیه؟ نامحرم چیه؟ بد چیه؟ خوب ‌چیه؟ هیچی نمی‌فهمند! در صورتی که جز این دوتا چیز دیگر نیست:

  

هرکس فهميد به روح محترم محمد و آل محمد صلوات بلند بفرستد.

اللهم صل علي محمد و آل محمد

******* 

مقدمه:
خدا در قرآن می‌فرماید: من شما را خلق نکردم مگر برای دو چیز:
1. اطاعتم کنید، عبادتم کنید.
2. امتحانتان می‌کنم، در امتحان پیروز بشوید، راه درست را بروید. حالا می‌خواهد قبول بکنند می‌خواهد نکنند، می‌خواهد هرکدام بیست‌وپنج‌تا دکترا از دانشگاه هاروارد آمریکا داشته ‌باشند، بیست‌وپنج‌تا دکترا از حوزه علمیه داشته باشند. این بدبختی الآن هم شده، در حوزه علمیه طرف یک جو ایمان ندارد دکترا دارد.

لذا این است که برادرها بیدار باشيد. من همین الآن از قول خود خدا مي‌گويم، این کتاب را من برای امشب ننوشته‌ام مال هیجده ‌سال پیش است، هرشب یک درس ما می‌گوییم، امشب گوش کن، تایید این گفتاری است که الآن من می‌خواهم بگويم، قرآن سوره بقره از آیه یک به بعد، نشان می‌دهد که کی آدم است کی نیست، کی ایمان دارد کی ندارد.
یک صلوات مردانه بفرستید.

قرآن، سوره بقره آیه 2- این کتاب بی‌شک راهنمای پرهیزگاران است، یعنی آدم‌ها.

آیه 3- (علامت دارد می‌دهد.) آن کسانی که به جهان غیب ایمان دارند. این یک، یعنی قبول دارد که بعد از مرگ یک زندگی دیگر هست. دو، نماز را به پا می‌دارند.
نمی‌گوید نماز را می‌خواند، آنها هم که امام‌ حسین (ع) را کشتند آن‌ روز نماز می‌خواندند، آنها هم که خانم فاطمه ‌زهرا(س) را کشتند همه نماز می‌خواندند، اکثرشان پشت سر پیغمبر (ص) نماز خوانده بودند، اینکه می‌گوید نماز را به پا می‌دارد، حدود صد جای قرآن است كه مي‌گويد به پا می‌دارد، یعنی هرکاری که می‌خواهد بکند اول متوجه است كه خدا راضی است یا نه، این کار درست است یا نه، خلاف است نمی‌کند. معنی نماز به پا می‌دارد این است.

مثلاً به روح امام حسین (ع) صلوات بفرستید.
امام‌ حسین (ع) در روز عاشورا دو جمله فرمود، یک مشت از این مداح‌ها که فقط نشستند مردم را بگریانند، ائمه‌(ع) را ذلیل کنند، پول بگیرند، جوری دیگر می‌گویند. یکی که فرمود: اگر دین ندارید لااقل آدم باشید، آزاد‌مرد باشید. به ناموس مردم کار نداشته‌ باشید. این دو جمله آخرین جملات امام‌ حسین (ع) است، اگر دین ندارید نداشته ‌باشید ولی مرد باشید، ناموس خودتان مال خودتان باشد، ناموس مردم مال مردم باشد.

دوم آیا کسی هست من غریب را یاری کند؟ یاری امام‌ حسین (ع) آن روز این نبود که دو نفر از قوم یزیدی‌ها بیایند این‌ور کمک امام‌ حسین (ع)، نه، امروز هم یاری امام حسین (ع) این نیست که ما بنشینیم گریه کنیم نه! آنها حتیاج به گریه ما ندارند، یاری امام حسین (ع) این است که امام حسین (ع) برای نماز حرکت کرد، برای حجاب حرکت کرد، امام حسین (ع) برای حیاء حرکت کرد، خودش می‌گوید، امام حسین (ع) برای امربه‌معروف نهی‌ازمنکر حرکت کرد. امام حسین (ع) برای باقیماندن احکام قرآن حرکت کرد.

اینجا هم دارد همین را می‌فرماید، تكرار آيه 2 می‌گوید: این کتاب بی‌شک راهنمای پرهیزگاران است، یعنی شماها، هم شماها که اینجا هستید هم آنهایی که دارند با اینترنت گوش می‌کنند، چه آنهایی که بعد با سی‌دی گوش می‌کنند. چه آنهایی که هرکجا هستند خدا را قبول دارند.

بعد تكرار آيه 3 می‌فرماید: آنها کسانی هستند که (علامت شما را دارد می‌گوید.) به جهان غیب ایمان دارند یک، نماز را به پا می‌دارند، یعنی حرام خدا همیشه حرام است، حلال خدا همیشه حلال است. هرکاری خواستند بکنند، عروسی خواستند بکنند مهمانی خواستند بروند، مهمان خواست بیاید خانه‌شان، اول حساب حرام حلالش را می‌کنند. این پسرخاله است، آن پسرعمه است، اين پدرزن است اینها را بریز دور، باید دین خدا باشد.

بعد ادامه آيه 3 می‌فرماید از هرچیزی که روزی‌شان کردیم، انفاق می‌کنند، اینها علامت‌هایش است. به غیب ایمان دارند، نماز را به پا می‌دارند، یعنی حرام حلال سرشان می‌شود، اهل احسان هم هستند، از آنچه که به آنها دادیم، احسان می‌کنند به مردم.

آیه 4- آنان که ایمان دارند به آنچه خدا بر تو ای پیغمبر و پیغمبران پیش از تو فرستاده. می‌گوید اینها کسانی هستند که هم موسی (ع) را قبول دارند، هم عیسی (ع) را قبول دارند، هم نوح (ع) را قبول دارند، هم ابراهیم (ع) را قبول دارند، هم محمدبن‌عبدالله (ص) را، آنان ایمان دارند به آنچه خدا بر تو ای پیغمبر و پیغمبران پیش از تو فرستاده، آنها چون به عالم آخرت یقین دارند، همه ایمان، همه انسانیت یقین است.

طرف هفتاد سال می‌خواند "یک آن" باور هم نمی‌کند. من یک چیزی پریروز شنیدم، یکی از این حوزه‌ها گفته کسی سوال دارد از روحانیت بپرسد، عزیز من این حرف بر خلاف قرآن است، بر خلاف رسول‌الله (ص) است، بر خلاف انسانیت است. قرآن می‌فرماید: همه‌تان در دینتان مسئولید.

سوره نساء آيه 98 می‌فرماید: همه‌تان در دینتان مسئوليد، حالا که به آن می‌رسیم من ده‌ها شهود دیگر می‌آورم، این نیست که هرکسی من‌باب‌مثل رفته فلان‌جا خوانده، نه بابا جان من، چرا گمراه می‌کنید مردم را؟

تكرار آيه 4- آنان که ایمان دارند به آنچه خدا بر پیش از تو ای پیغمبر و بر تو فرستاده، الآن اکثر شما به پیغمبر خودمان ایمان ندارید! اگر دارید پس چرا اسمش را نمی‌آورید؟ یک منبر یک ‌ساعته یک ‌کلام اسم پیغمبر (ص) نمی‌آید، یک ‌کلام اسم قرآن نمی‌آید، یک منبر یک‌ ساعته یک کلام اسم امام صادق (ع) و رسول‌الله (ص) نمی‌آید! آخر تو می‌توانی جواب مسئله مردم را بدهی؟ خودت ایمان نداری!

اینجا قرآن است، دارد صحبت می‌کند، می‌گوید ای پیغمبر، علامت اینها اين است: آنان که ایمان دارند به آنچه خدا بر تو و بر پیغمبران پیش از تو فرستاده، شما خیال می‌کنید این آمریکایی‌ها کثیف که قرآن آتش زدند، اولاً آبروی خودشان را بردند، چون قرآن با نهایت احترام اسم موسی (ع) را آورده، اسم عیسی (ع) را آورده، اسم ابراهیم (ع) را آورده، اسم پیغمبرها را با نهایت احترام آورده، همه‌شان را هم معرفی کرده، آنها از خریتشان بوده! اما آن هفته من گفتم جوازش را از خود شما مسلمان‌ها می‌گیرند.

الآن تمام کشورهای عربی که دور ما هستند، بهترین شراب‌ها از انگلیس و آمریکا برایشان می‌آید. سالی چند میلیون دلار پول شراب دربار اینهاست! آنها هم وارد هستند آمریکایی و اروپايي‌ها، بهتر از ما می‌دانند حرام چیه؟ حلال چیه؟ قرآن به چه سفارش مي‌كند! مي‌دانند یکی از حرامی‌ها این شراب است، در زندگی اینها مثل آب خوردن است، یکی نماز است می‌بیند در زندگی خودمان اصلاً نماز مسخره‌ شده! از صدتا جوان بیست‌تا نماز نمی‌خواند، یکی حجاب است بیا در خیابان خودمان تماشا کن، یکی حیاست، یکی دزدی است، خب اینها جوازش را از خود شماها می‌گیرند، آنها غلط می‌کنند قرآن را آتش بزنند، ما از صبح‌ تا شب داریم روی قرآن راه می‌رویم.

من جلوتر از این حرف‌ها در ماه رمضانی گفتم، گفتم قرآن را خدا نفرستاده كه سه‌ شب احیاء ما سه‌تا بیست‌ دقیقه روی سرمان بگیریم. "بک یا الله" بعضی‌ها هم متخصص گریه‌اند، "بک‌ یا حسین"، "بک یا حسین"، من هم می‌گویم خاک‌برسرت، خاک‌برسرت! به آنکه دارد می‌گوید، مردک قرآن را پیاده کن امشب، قرآن را پیاده کن برای مردم، گفتم این نیست که قرآن را ما سالی سه ‌شب سه‌تا بیست دقیقه روی سرمان بگیریم، بعد از صبح‌ تا شب سال به دوازده ماه رویش راه برویم، از صبح ‌تا شب! وقتی که اهمیت به نماز نمی‌شود، اهمیت به حجاب نمی‌شود، اهمیت به حیاء نمی‌شود، نیست، ما داریم روی قرآن راه می‌‌رویم دیگر، آنها دارند می‌فهمند.

لذا خدا دارد اینجا می‌فرماید چه؟ تكرار آيه 4 می‌فرماید که آنها علامت‌هایش اين است: آنان که ایمان دارند به آنچه خدا بر تو و بر پیغمبران پیش از تو فرستاده، آنها چون به عالم غیب به آخرت یقین دارند. در میلیون میلیون نفر شما یقین می‌بینی؟ در باسوادها، من تا حالا ده‌بار گفتم، اکثر شما باسوادها نوددرصد همین‌جا کافر و نجس در جهنم دارید قدم می‌زنید، به عنوان سواد، عزیز من کسی که تکبر دارد، اصلاً عقل ندارد که بخواهد آدم باشد، همه ائمه (ع) می‌فرمایند، همه ائمه (ع) می‌فرمایند که کسی که تکبر آمد در مغزش این عقل ندارد، کسی که عقل ندارد، این آدم نیست، چیزی نمی‌فهمد. اینها قرآن است کسی قبول ندارد همین الآن نجس و کافر است.

آیه 5- آنها در دین خود به راه راست‌اند (یعنی شماها) از جانب پروردگارشان، و ایشان رستگارند که نجات یابند از هرهلاکت.
می‌گوید چون قبول دارند این حرف‌ها را عمل می‌کنند، از هرهلاکت از هرگرفتاری از هر‌بدبختی راحت‌اند، که من بارها جلو‌جلو گفتم، شما برو در دادگستری ببین روزی چقدر جرم و جنایت است. ببین یکی از شماها هستید؟ ببین ما روزی چقدر تصادف داریم، ببین یکی‌اش از شماها هست؟ همه‌اش از همین گروگوری‌ها، یک مشت لات و بدبخت، آنها هم گناه ندارند ها! همه گناه با آن کسانی است که می‌خوانند و باد می‌آورند و برای مردم نمی‌گویند.

من قبل از منبر گفتم، گفتم بعضی‌ها وقتی که من دارم از خدا و قرآن دفاع می‌کنم، اینها ناراحت می‌شوند، خیلی بدبختی! هرکی هستی، در هرمقامی هستی خیلی بدبختی. خاک ‌بر سرت، هرکجا هستی! ما را خدا خلق کرده برای اینکه از خدا دفاع کنیم، از اسلام دفاع کنیم، اسلام هم همین قرآن است و رسول‌الله (ص) و اهل‌بیت (ع)! عصاره زحمات یک‌صدوبیست‌وچهارهزار پیغمبر (ع) محمدبن‌عبدالله (ص) است، این هم قرآن.

گفتم من این را هم برای امشب ننوشته‌ام، من حدود درست سال هفتادویک، اول فروردین سال هفتادویک شروع کردم به نوشتن این درس برای این جلسه، حدود سیصدوچهل‌ودو درس است، الآن جلد سوم است. هرپنج سال یک‌بار یک دوره می‌شود، همان که برای امشب آوردم این است که من می‌خواستم جواب اینها را بدهم، خدا دارد جواب می‌دهد.

تكرار آيه 5- آنها در دین خود به راه راست‌اند از جانب پروردگارشان و ایشان رستگارند که نجات یابند از هرهلاکت و برسند به نعمت سعادت. چه سعادتی از این بهتر که اینجا انسان باشیم، اینجا آدم باشیم، پسرت کیف‌قاپ نباشد، هروئینی نباشد.

آیه 6- البته آن کسانی که کافر شدند مساوی است برای آنها چه بترساني‌شان، چه نترسانی، چه بگویی چه نگویی، اینها ایمان نمی‌آورند. خدا دارد می‌گوید ها! می‌گوید آنها که اهل معرفت‌اند، "العاقل فی الاشاره" یک تکان می‌خورند. آنها که بی‌معرفت‌اند. می‌گوید مساوی است برايشان چه بگویی چه نگویی، تکان نمی‌خورد.
آیه بعد خدا چه می‌فرماید؟

آیه 7- مهر کرد خدا و نشان نهاد بر قلب‌های ایشان و بر گوش‌های ایشان و در چشم‌های آنها، گویی که اینها کور و کر و لال‌اند. بعد از مرگ هم همین‌طور خلق می‌شوند، کور و کر و لال. ما قرآن داریم می‌خوانیم، ما داریم قرآن می‌خوانیم، کور و کر و لال. مي‌گويند خدایا، ما در دنیا چشم داشتیم، گوش داشتیم، زبان داشتيم، داشتی گوش اما حقیقت را نمی‌پذیرفتی چشم داشتی حقیقت را نمی‌دیدی، زبان داشتی حقیقت را نمی‌گفتی.
که الآن پایه‌های کفر را هم كه پیغمبر دارد می‌گوید، همین‌هاست که الآن عرض می‌کنم.

آیه 8- بعضی از مردم کسانی هستند که می‌گویند ما ایمان آوردیم به ‌خدا و به روز قیامت ولی آنها ایمان ندارند دروغ می‌گویند. اینها برای اینکه از جانب اسلام بخورند و بچرند و بخوابند دارند به نام اسلام...، اینها دروغ می‌گویند، خدا دارد می‌گوید. نمونه‌اش پیغمبر اکرم محمدبن‌عبدالله (ص)، بیست‌و‌سه سال یک‌میلیارد برابر اینکه من بگویم ایشان گفت با آن اخلاصش، چون پیغمبر یک نفس غیر خدا نمی‌کشید. سرش را که گذاشت زمین، سه‌تا آدم بودند که دور علی (ع) ایستادند: سلمان فارسی بود و مقداد بود و ابی‌ذر، بقیه رفتند، علیه دین، علیه کارهایی که خودشان دنبال پیغمبر (ص) بودند و می‌کردند. بیدار باشیم بابا جان من، هشیار باشیم.

آیه 9- به خیال خود فریب می‌دهند آنها خدا را و فریب می‌دهند مومنین را، ولی نه خودتان را فریب می‌دهید.
می‌گوید یک عده می‌گویند ما مسلمانیم، قرآن را ماچ می‌کند. دخترهای مردم، زن‌های مردم را می‌آورد در تلویزیون بخوان برای مردم، ما جایزه می‌دهیم. اینها تمام انگلیسی اسرائیلی هستند، به اینها نگاه نکنید، اینها انگلیسی اسرائیلی هستند، به اینها نگاه نکنید، حرام است، حرام است، حرام است. می‌گوید خودشان را به اسلام می‌چسبانند ولی دروغ می‌گویند. به خیالش خودشان دارند مردم را گول می‌زنند.

تكرار آيه 9- به خیال خود فریب می‌دهند آنها خدا را و فریب می‌دهند کسانی که ایمان دارند، ولی نه فریب نمی‌دهند در حقیقت مگر خودشان را. چرا؟ شعور ندارند! شعور ندارند! تکبر آورده عقل و معرفت را از دست داده. به شما بگویم، همه چیز در تواضع است، در مقابل خدا تسلیم ‌بودن در مقابل رسول‌الله (ص) تسلیم بودن، همه‌مان تواضع در مقابل مهدی آل‌ محمد (ص)، این نکبت‌هایی که امروز این‌طور کله‌شقی دارند در مقابل قرآن و اسلام می‌کنند اینها با امام زمان (عج) سازش دارند؟

من آن هفته پیش گفتم، گفتم دعا کنید که بمیرید وگرنه خیلی آبروریزی می‌شود. ما داریم قرآن می‌خوانیم با قرآن چپی؟ اگر شما راست می‌گویید چرا یک کلام قرآن نمی‌خوانید؟ چرا یک کلام از رسول‌الله (ص) نمی‌گویید؟

آیه 10- در دل‌های آنها مرض نفاق است و عداوت.
برچسب بزند، حرف زشت بزند، اینها همچون‌اند، اینها... البته عیب ندارد ها!

امام چهارم (ع) می‌فرماید: الحمدلله، خدا را ما شکر می‌کنیم، خدا دشمن‌های ماها را از احمق‌ها قرار داده. خب احمق خدا و اسلام و قرآن و انسانیت همین است که ما داریم می‌گوییم، حالا کی مخالف است، کی احمق است؟ تو با آن کسی که دنبالش می‌روی.

قرآن دارد می‌گوید، در ادامه آيه 10 می‌فرماید که در دل‌های آنها مرض‌ نفاق است و عداوت، پس خدا زیاد کند مرض ایشان را، خدا که زیاد نمی‌کند، وقتی از خدا کشیدی کنار ولت می‌کند.

خودش می‌گوید: چه کسی را من هدایت کردم که کسی بتواند آن را گمراهش کند، چه کسی را که من ولش کردم کسی بتواند آن را هدایت کند، خود قرآن می‌گوید.
اینجا که می‌گوید که مرض‌ نفاق، یعنی همین ‌که خودت را مسلمان می‌دانی، ولی علیه قرآن، علیه انسانیت، علیه همه چیز، هی برچسب، هی نق‌نق! خاک عالم در سرتان، بجنبید تا آقا نیامده، چون بیاید توبه‌هایتان قبول نمی‌شود، چون تشریف بیاورد توبه‌هایتان هم قبول نمی‌شود.

آیه قرآن است، سوره نساء آیه 17 و 18 می‌فرماید: غیر باسوادها تا آن نفس آخر بگوید: خدایا، من غلط کردم ما می‌بخشیمش، اما آنها که دم از علم و سواد و چه می‌زنند فایده ندارد، آتش دوزخ است.

لذا این است که برادرها بیدار باشید، هشیار باشید، اینکه الآن من گفتم ما داریم از خدا می‌گوییم، یک‌ عده می‌بینی ناراحت است. عزیز من، آزادی بدون قرآن، بدون سنت، بدون اهل‌بیت (ع) بدبختی است که الآن ما درونش گرفتار شدیم، آنکه ما را از بدبختی نجات می‌دهد پلیش مخفی ایمان است. این ماه رمضانی آمد رفت، یک عده که این پلیس‌ مخفی‌ ایمان درونشان نبود، خیابان‌ها را به کثافت کشیده بودند. آنجاها که غذا مي‌فروختند راحت در مغازه‌ها باز، غلغله بود، همه هم مرده بودند که بروند بگویند آقا لااقل در دکانت را بکش پایین، مرده بودند، آنها که وظیفه‌شان است، مرده بودند. اما آنها که انسان بودند تشنه‌اش است گرسنگی به او فشار آورده، در خانه‌اش هم جای یخچال همه چیز هست. اما خیالش را هم نمی‌کند بلند شود برود در یخچال را باز کند، پلیس مخفی ایمان. می‌فرماید آزادی بدون برنامه ‌الهی جز زیان و ضرر چیزی ندارد. پلیس مخفی ایمان همه چیز درونش است.

لذا این است كه بعضی‌ها هم برادرها مگس‌صفت نباشید، ان‌شاءالله در ما نیست، ان‌شاءالله در ما نیست. در آنها هم که گوش می‌کنند بیرون‌اند نیست، در آنها هم که سی‌دی گوش می‌کنند نیست، ولی من مثل را زدم گفتم که یک صندوق سیب می‌خری دویست‌تا سیب درونش است. حالا یک دانه‌اش لکه‌ای است، تو اگر همه آن سیب‌ها را بریزی دور آدم احمقی هستی. احمق که حیف است خری! آن یک دانه سیب را لکه‌اش را بگیر، بقیه‌اش را بخور. حالا یک ساعت‌ و خرده‌ای این حقیر دارم احکام و اخلاق می‌گویم، دو دقیقه‌اش به مذاق تو خوش نمی‌آید خیلی‌ خب، بقیه‌اش را گوش کن. مگس‌صفت نباش! چون مگس اخلاقش این است، شما می‌روی حمام خودت را می‌شویی یک هیکل هشتاد نود کیلویی را تمیز می‌آوری بیرون، این مگس می‌چرخد، می‌چرخد، مي‌چرخد پس گردنت پشت دستت به اندازه یک ته سوزن میکروب پیدا کند، بنشیند آنجا نشانت بدهد. اخلاق مگس این است. لذا می‌گوید وقتی تو این‌طور شدی ما هم ولت می‌کنیم، دقیقه‌به‌دقیقه به کفرت اضافه می‌شود.

خوش‌زبانی یعنی حق‌گویی و از حق‌ دفاع کردن. یادت نرود اینها گفته انبیاست، آقا طرف خیلی خوش‌زبان است، چاپلوسی می‌کند، دروغ می‌گوید، تو را می‌خنداند. این بدبخت است، این دزد است، این خائن است. می‌آید منبر صحبت کند، یک‌ ساعت، نیم‌ ساعت، یک‌جوری که زمان خوشش بیاید، رهبر خوشش بیاید، دولت خوشش بیاید، مردم خوششان بیاید، این آخر خیانت است. خوش‌زبانی یعنی از حق ‌دفاع کردن، حق را گفتن، بدزبانی یعنی چاپلوسی ‌کردن، دروغ گفتن.

بعد رسول گرامی محمد‌بن‌عبدالله (ص) می‌فرماید: بنده مومن، تا زنده هستی برای فردای خودت کار کن، زحمت بکش، پیش از آن که بمیری، برای آخرتت ذخیره بفرست، به وسیله نماز، به وسیله روزه، به وسیله کارهای خوب، در جوانی قبل از پیری به خودت برس، کسی نیست به تو برسد، پیر هم که شدی نه بچه نمازت را می‌خواند، نه آن روزه‌ات را می‌گیرد، به خودت برس. در زندگی پیش از مرگ، یک کاری کن وقتی که زنده هستی برای آخرتت، اما خود زنده بودنت، هم یک کاری کنی. چرا؟ قسم می‌خورد رسول‌اله (ص)، به آن خدایی که جان من در ید قدرت اوست، بعد از مرگ هیچ عذرخواهی از کسی پذیرفته نمی‌شود. قرآن هم همین را می‌گوید، به آن خدایی که جان من در ید قدرت اوست، بعد از مرگ جز بهشت و جهنم وجود ندارد، یا به صورت انسان هیجده هفده بیست ‌ساله خوشگل، چه زن چه مرد، وارد بهشت می‌شوی، یا به صورت حیوانی کثیف، وارد جهنم.

آن هفته گفتم که عیسی (ع) وارد شد شهری دید همه یک‌جا مرده‌اند، همه! خدایا، چه شده این همه یک‌جا نابود شدند؟ خدا فرمود: از خودشان بپرس. داد زد: ایهاالناس، شما چه کردید این‌طوری شدید؟ یک کسی سر از زیر خاک درآورد، گفت: ما مثل اهل تهران الآن، دم از علم و درک و سواد می‌زدیم و این را ساختیم، آن را ساختیم، ساختمان‌ها را آن چنین کردیم، این‌طوری کردیم، همه‌اش از این حرف‌ها، و شب‌ها هم بخور و بریز و بپاش و غیبت و تهمت و این حرف‌ها! بعد هم می‌خوابیدیم. یک شب با همین حالات خوابیدیم، همینی که می‌بینی شد، الآن تمام اینها لگام آتشی به دهنشان است. به قیافه‌های مختلف خر و سوسک ‌و چه و چه! منی که می‌بینی الآن به تو توانستم جواب بدهم، علتش این بود، من زنده بودم در این شهر بودم، ولی با اینها نبودم، با کارهای اینها مخالف بودم، اینها همه در حال گرفتاری هستند. لذا برادرها باور کنیم، اینها دروغ نیست.

اما امام صادق (ع) می‌فرماید: کسانی که (مثل شماها که بعد سی‌دی هم گوش می‌کنند، هرکی هست مثل شماها.) خدا را قبول دارید، دوتا بهشت دارید یک بهشتتان، همین جاست، چون خدا را قبول داری خلاف نمی‌کنی، شراب نمی‌خوری، قمار نمی‌کنی، کار زشت نمی‌کنی، در مردم آبرو داری، در مردم شرافت داری، در مردم شخصیت داری، بعد از مرگ هم دوتا بهشت داری، یکی داری می‌بینی دوستان و رفقا در چه آتشی دارند می‌سوزند شما درونش نیستی، یکی هم داری آن نعمت خدا را می‌بینی.

لذا این است که رسول گرامی محمد‌بن‌عبدالله (ص) می‌فرماید: پایه‌های‌ کفر چهار چیز است، کفر که می‌گویم شاخ و دم ندارد، به ارمنی و جهود و بودایی هم نگاه نکن، کفر یعنی زیر بار حق ‌نرفتن، حق را قبول‌ نداشتن، حق‌گویی نکردن، پایه‌های کفر چهارتاست:
1. حرص و علاقۀ شدید به دنيا، ریشه و علتش بی‌خدایی است. کسی نمی‌گوید‌ کار نکن فعال باش، کار کن فعالیت کن، ولی با حرصت دزدی نکن، با حرصت نسبت به کسی ظلم نکن، در کسب و کارت اذیت نکن، دزدی نکن، پارسال شب عید بود، من خودم از تلویزیون گوش می‌کردم، دوتا سه‌تا مشتریداشت به پلیس می‌گفت، من سه کیلو و نیم مرغ از اين مرغ‌فروشه خریدم، الآن کشیدم دو کیلو و دویست و پنجاه گرم است، یک کیلو و دویست و پنجاه گرم در سه کیلو جنس کم داده. آن یکی می‌گفت من سه کیلو خریدم، این الآن دو کیلو است. می‌گوید چهار چیز پایه‌های کفر است، یکی‌اش این است که انسان به دنیا علاقه شدید داشته باشد، زن است ناموسش را می‌دهد، مرده شرافتش را می‌دهد.

2. خیلی بد است، ترس از حق‌گویی و از حق دفاع ‌کردن، که الآن اکثر همین‌طور است. نه حق می‌گوید نه از حق دفاع می‌کند. نیم ساعت من‌باب‌مثل چهل دقیقه صحبت می‌کند، چرت‌وپرت مي‌گويد، یک چیزی که زمان خوشش بیاید، دولت خوشش بیاید، مردم خوششان بیاید، چرت‌و‌پرت! به هم می‌رسند، سلام به به، چه دختر زیبایی به به! نمی‌گوید چرا دختر چادر سرش نیست؟ نمی‌گوید چرا پسرت این نیست؟ می‌گوید: دوم پایه کفر اين است كه از حق‌گویی و حق ‌دفاع‌ کردن دور است، این هم ریشه‌اش بی‌علاقه‌اي، بی‌توجهی به معاد است. فکر نمی‌کند بابا می‌میری تو، آنجا بازخواست داری.

3. سوم چیزی که پایه‌های کفر است نارضایتی از زندگی که پایه‌اش غرور و تکبر است، کسانی‌که از زندگی‌شان ناراحت هستند، به خاطر غرور و تکبر است. عزیز من هرچه خدا داده خدا را شکر، الحمدلله. هرروز هم یک شکل نیستی، یک وقت این‌قدر داری که نمی‌دانی چه کار بکنی، یک‌وقت هم این‌قدر نداری که شب نان نداری بخوری.

والله همه اینها را من در این هفتادو‌سه سالم دیده‌ام، همه را دیده‌ام. وقت شده شب نداشتیم نان بخوریم، این را می‌گویم برای اینکه شما که جوانید یا آنها که بعداً سی‌دی گوش می‌کنند بدانند، الآن آقا خودش در خانه ‌گنده نشسته، نه بابا. من با سه‌تا بچه در همین خیابان در اتاق نه متری، در سه طبقه بالا زندگي مي‌كردم، هیچی هم داخلش نداشت، هیچ وسیله هم نداشتیم، اگر کسی، یک بچه بي‌ادبي ادرار داشت، باید سه طبقه می‌رفتیم پایین، می‌رفتیم گوشه حیاط توالت، نه، منتها با زور زدن و دزدی و این حرف‌ها کار درست نمی‌شود. می‌گوید نارضایتی ریشه‌اش در غرور و تکبر است.

4. چهارم چیزی که سبب کفر است و انسان کافر می‌شود، خشم و غضب شدید، که ریشه‌اش بخل و حسادت است، بخل و حسادت. این چهارتا را رسول‌الله، محمدبن‌عبدالله (ص) می‌فرماید ریشه‌های کفر است.

از آن‌طرف هم می‌فرماید: ریشه‌های ایمان و انسانیت هم چهار چیز است، ان‌شاءالله این چهارتا را همه‌مان داریم:
1. خداشناسی صحیح، که ریشه‌اش در تواضع و فروتنی است. وقتی که تواضع داشتی فروتن باشی، هرکه به تو حرف می‌زند گوش می‌کنی. درست بود عمل می‌کنی، نبود شما حالی آن می‌کنی، من آن هفته داشتم به آن دوستان می‌گفتم، زحمت می‌کشند شب‌ها غذا درست می‌کنند.

گفتم برادرها، ما سه چیز لازم داریم اگر بخواهیم خدا از ما راضی باشد، امام زمان (عج) راضی باشد، این جلسه آبرو داشته باشد، سه چیز لازم داریم:

1. برای همدیگر شخصیت قایل بشویم، به هم احترام بگذاریم، یعنی تک‌تک شما که الآن می‌آیید اینجا تاج سر من هستید، خدا می‌داند تعارف هم نمی‌کنم، من هم خاک پای همه‌تان هستم، چون برای خدا آمدید، برای احکام اسلام آمدید، برای ان‌شاءالله یادگیری، یاری امام زمان مهدی آل محمد (ص) آمدید، گفتم اول این است.

2. هدایتگر هم باشیم، یعنی عیب همدیگر را با اخلاق، بدون اینکه کسی بفهمد به هم بگوییم. آینه که می‌روی جلویش می‌ایستی، همه عیبت را به تو می‌گوید، کمتر هم نمی‌گوید، زیادتر هم نمی‌گوید، اما به کسی هم نمی‌گوید. بلند هم نمی‌گوید، کسی بفهمد آرام به تو می‌گوید اینی. گفتم دوم بایستی که ما هدایتگر هم باشیم.

3. سعی کنیم همه‌مان، چه شما که می‌آیید، چه اینها که کار می‌کنند، چه این حقیر که می‌گویم، سعی کنیم این سه چهار ساعت که می‌آییم می‌رویم آبروی‌ خدا و قرآن و رسولالله (ص) و امام زمان )ع) را حفظ کنیم، باوقار بیاییم، باوقار برویم، سنگین بیاییم سنگین برویم، خیلی تشکر میکنم. شما ديگر بیرون نمیایستید، باز هم از شما خواهش میکنم، وقتی که جلسه تمام میشود تشریف ببرید، دم در کسی نایستد، آنها هم که دم در هستند با کسی رودرواسی نداشته باشند. هرکی هست آقا یا تشریف ببر، یا برو داخل میخواهی ظرف بشویی، برو داخل بشوی، این حسین‌قلی و این حسن‌قلی است ما نداریم. همه باید حرف گوش کنند، گفتم اگر این سه چیز باشد، خدا جایش است، امام ‌زمان (ع) جایش است، ما هم آبرو داریم، وگرنه دشمن زیاد است، دشمن چپ و راست نشسته، هزارتا حسن ماها داشته‌باشیم، یکی‌اش را به ما نمی‌گویند، اما کوچک‌ترین عیبت را به تو می‌گویند. این مسئله این‌قدر مهم است که،

رسول‌ گرامی ‌محمدبن‌عبدالله (ص) می‌فرماید: خدایا، به تو پناه می‌برم از دوست و رفیقی که خوبی‌های من را مستور می‌کند، بدی‌های من را مشهور می‌کند.

لذا برادرها، پایه‌های ایمان خداشناسی صحیح است، که ریشه‌اش در تواضع و فروتنی است. جز این هم انسان به جایی نمی‌رسد، اگر الآن هزاروچهارصدواندی از عصر رسول‌الله (ص) می‌گذرد، روزبه‌روز آقاتر است، به ‌خاطر اینکه آن‌روز با تواضع، تسلیم خدا بود.

2. دوم چیزی که پایه‌های انسانیت و ایمان است، شناسایی نعمت‌های خدا (چشم، گوش، عقل) که ریشه‌اش در فهم است. حساب کن اگر همان چشم را نداشته ‌باشی چه داری؟ گوشت کر باشد، حاضری هرچه پول داری بدهی، گوش داشته‌ باشی. و در عین‌ حال برو جلوی آیینه بایست، ببین این چشم‌هایت را هرکجا خدا می‌گذاشت چقدر زشت بود؟ این دماغت را می‌گذاشت پس گردنت، چقدر زشت بود؟ اینها حساب دارد.

3. سوم چیزی که پایه‌های انسانیت و ایمان است، معرفت به احکام خدا و قرآن که ریشه‌‌اش در تواضع و یادگیری است.
كه مولا علی (ع) می‌فرماید: بدان نصف علم این است که بدانی که نادانی، هرکی هستی آقا! نصف علم این است که بدانی که نادانی. مراجع تقلیدی؟ سرت درد گرفت، می‌روی سراغ دکتر. چاه خانه‌ات پر شد؟ می‌روی دنبال چاه‌کن. آقا آخرین دکتر جهانی، چاه خانه‌ات که گرفت می‌روی دنبال فلان، برق خانه قطع شد می‌روی دنبال فلان. همۀ ما همین‌طوریم. سوم معرفت به احکام خدا و قرآن كه ریشه‌اش در تواضع و یادگیری است.

4. چهارم چیزی که سبب کامل ‌شدن انسانیت است دانستن چیزهایی که شما را از راه خدا و انسانیت دور می‌کند، حواستان جمع باشد. هرچیزی که خودت، زنت، بچه‌ات، خواهرت، مادرت را می‌خواهد از راه خدا دور کند، از راه انسانیت دور کرده، به جهنم نزدیک کرده. حواست جمع باشد به یک مشت چاپلوس دروغگو نگاه نکنید که اینها به عنوان اینها جوان‌اند، آنها همچین‌اند، می‌خواهد امر انگلیس را انجام بدهد، پول می‌گیرند که انگلیس چه می‌خواهد آن را بکنند. اسرائیل چه می‌خواهد آن را بکنند. آنکه وظیفۀ من و شما و هرکس است، این است که ما این جوان‌هایمان را داشته ‌باشیم، نگذاریم گمراه بشوند. ما آن چيزي که برایمان مهم است جوان‌های خوب‌اند. اگر ما هشت سال جنگ را به حول و قوۀ خدا اداره کردیم، سی‌و‌دو سال الآن اسلام دارد نگه‌داری می‌شود به دست یک مشت مومن است، به دست یک مشت مومن است، همه برای قرآن حرکت کردند.
بعد آقا رسول‌الله‌ محمدبن‌عبدالله (ص) می‌فرماید: قوام پایداری جهان، کل بودن جهان، به این چهار گروه است:
1. کسانی که می‌روند یاد بگیرند که به مردم یاد بدهند، می‌گوید اصلاً جهان روی این چهارتا تا الآن مانده، روی این چهار گروه، می‌رود فعالیت می‌کند یاد می‌گیرد که بیاید مردم را هدایت کند، به مردم برسد.

2. کسانی که با تواضع مثل شماها با آقایی می‌آید می‌نشیند، گوش می‌کند. می‌گوید پایه‌های جهان انسانیت ‌کل به این چهارتاست، یک عده علاقه دارند بروند یاد بگیرند بیایند به مردم برسانند، یک عده هم با تواضع با آقایی از خانه‌اش بلند می‌شود می‌آید، سه ‌ساعت، چهار ساعت، شش ‌ساعت وقت می‌گذارد که چهارتا کلمه حرف حسابی از خدا بشنود.

3. کسانی که خير و احسان‌کننده هستند، کسانی که ذاتاً سخی‌اند. در راه خدا خرج می‌کنند، در راه خدا گدابازی در نمی‌آورند.

4. کسانی که کلاً ذاتاً متواضع و حرف‌گوش‌‌کن هستند. ذاتاً متواضع هستند، حرف گوش می‌کنند. هرکی می‌خواهد باشد قرآن تاییدش می‌کند.
قرآن سوره زمر آیه 18 همین را می‌گوید، می‌گوید: ای پیغمبر مژده بده به کسانی که حرف‌ها را گوش می‌کند، بهترینش را انتخاب می‌کنند، عمل می‌کنند، اینها آقا، رستگار، عارف هر چه می‌خواهی اینها هستند.

بعد امام ‌صادق (ع) (به روحشان صلوات بفرستید.) می‌فرماید: گفتار ما زیباست، از ما بگویید، مردم می‌فهمند و عمل می‌کنند. اینکه من اول منبر عصبانی شدم، گفتم چرا یک کلام از رسول‌الله (ص) نمی‌گویید؟ یک کلام از امام‌ صادق (ع)؟ یک کلام از قرآن؟ همه‌اش چرت‌و‌پرت! اصلاً من قبولتان ندارم. کسی که همه‌اش چرت‌و‌پرت می‌گوید، اصلاً بلد نیست قرآن چه شکلی است؟ بلد نیست امام صادق (ع) اصلاً کیه؟ از ما بگویید گفتار ما زیباست و مردم گوش می‌کنند.

جای دیگر می‌گوید: بهترین دوست من کسی است که عیب‌های من را به من بگوید.

جای دیگر امام‌ صادق (ع) می‌فرماید: بشنو و بفهم و توجه کن کسی که تو را می‌گریاند، می‌گریاند اما به درکت اضافه می‌کند.

جای دیگر:
امام‌ صادق (ع) می‌فرماید: اگر از قول من امام صادق (ع) به تو چیزی گفتند، قرآن تایید نکرد، بزن به سینه دیوار، پهن گاو را در دهات برای اینکه می‌خواهند از سوختش استفاده کنند می‌زنند به سینه دیوار که این رطوبت و آبش زودتر بیایید پایین، از سوختش استفاده کنند. می‌گوید وقتي گفتار من به شما رسید، اگر قرآن تایید نکرد بزن به سینه دیوار. اینها گفته امام ‌صادق (ع) است.

قرآن سوره بقره آیه 18- آنان که ایمان نمی‌آورند و قبول ندارند گوییا کر و لال و کورند، که گفتار حق نشنوند و سخن حق نگویند و در آثار و آیات ما ننگرند. ایشان برنمی‌گردند از عادت بد خود مگر در جهنم.

برادرها، سعی کنیم وقتی که می‌آییم از خدا بخواهیم که قلبی لطیف، گوشی شنوا به ما بدهد. خیلی‌ها هستند دم از سواد می‌زنند آنها نجس‌اند، بیاید در خانه ما یک لیوان آب بخورد من لیوانش را خاک‌مال می‌کنم، بعد آب می‌کشم. مسئله این است که ما ایمان داشته ‌باشیم. قرآن دارد می‌گوید:

تكرار آيه 18- آنان که ایمان نمی‌آورند و قبول ندارند گوییا کر و لال و کورند که گفتار حق را نشنوند، سخن حق نگویند و در آثار و آیات ما ننگرند. ایشان برنمی‌گردند از عادات بد خود مگر در آتش جهنم.

بقره آيه 28- چگونه کافر می‌شوید به خدا؟ در حالتی که بیچاره بودید وقتی که نطفه‌ گندیده بودید.
مگر غیر از این است؟ علم روز ثابت کرده، این چندتا قطره منی گندیده دویست تا چهارصد‌میلیون تک‌سلول است، یک دانه‌اش در رحم قرار می‌گیرد خدا به میل خودش این‌جور قیافه‌هایی به این قشنگی مي‌سازد، حالا شما خوشگلید ها! بیرون زشت‌اند! همه از درون زباله آمده‌اند بیرون.

من یک وقت‌ها روی شوخی به رفقا می‌گویم: برادر الآن همه صورت‌ها شسته گلگون است، نروی بیرون با دود سیاهش کنی! راست می‌گویم والله، اکثر کسانی که با ما ناراحت‌اند به‌ خاطر نورانیت شماهاست، صورت‌ها همه نورانی است، آقا. یک‌وقت موقع شام به شوخی به رفقا می‌گویم که این صورت‌ها خوشگل است، همه نورانی است، خرابش نکنید ها! من در خانه می‌گویم، می‌گویم والله من یک وقت می‌روم بیرون، هر‌که را نگاه می‌کنم انگار از درون زباله آمده بیرون، کثیف، نکبت. چرا؟ رعایت اخلاق دین انسانیت ندارد.

تكرار و ادامه آيه 28- چگونه کافر می‌شود به خدا در حالتی که بیچاره بودید، وقتی که نطفه بودید. پس خدا جان داد شما را و بشر ساخت، شما را بعد به میل خودش می‌میراند شما را، بعد دوباره شما را زنده می‌کند در قیامت و به سوی او برمی‌گردید. دست ما نیست اختیار دست خداست.

بعد این آیه زیبا:
سوره زمر آیه 18- مژده بده ای پیغمبر آنان را که گفتار را می‌شنوند و پیروی می‌کنند بهترین‌اند، آقاترین‌اند، آن گروه راه نمود خدا ایشان را، آن گروه‌اند صاحبان عقل کامل، دانا، رستگار، آقای دو جهان. هرچه بخواهی از خوبی با شما هست.

اینها آیه قرآن است. من اینها را آماده می‌کنم که بعضی نکبت‌ها نخواهند نق بزنند در هرمقامی هستند باشند، مقام کسی دارد که نوکر دربست خدا باشد. مقام کسی دارد که خودش را خادم امام ‌زمان (عج) بداند، مقام کسی دارد که وقتی می‌رود منبر یا هرکجا می‌خواهد سخنرانی کند اول و آخر و وسطش نوکر و خدمتگزار محمد (ص) و آل ‌محمد (ص) باشد. لذا همه باید حرف حق را از هم بپذیرند، "کی بخواهد بگوید." این حرف غلط است، مال انگلیسی‌هاست. یک مشت انگلیسی قاطی شدند برای اختلاف، همه باید در مقابل حرف حق تسلیم باشند، بگویند چشم، عمل کنند. چرا؟

خود خدا به رسول‌الله (ص) در قرآن چند‌بار می‌فرماید: ای رسول ما، با مردم مشورت کن. تو کی هستی که بخواهی گوش نکنی؟ هرکی هستی، همه باید در مقابل حرف حساب تسلیم باشند، گوش کنند، عمل کنند، تشکر هم بکنند. تشکر هم بکنند. من خودم به اینها می‌گویم، می‌گویم که من می‌گویم باید هدایتگر هم باشیم، نمی‌گویم شما، می‌گویم همیشه عیب من را به من بگویید، بیا عیب من را به من بگو، من از تو تشکر هم می‌کنم اگر درست باشد. نباشد باز هم با اخلاق با آیه قرآن با حدیث حالی‌ات می‌کنم نه! این، این است، قرآن چندبار به رسول‌الله (ص) می‌فرماید، با مردم مشورت کن.

رسول‌الله (ص) می‌گوید: من پنج کار می‌کنم که امتم بعد از من این را سنت کنند:
1. به بچه سلام می‌کنم.
2. دوترک سوار الاغ می‌شوم.
3. لباس پشمی می‌پوشم.
4. روی زمین می‌نشینم با غلامم، با هربدبختی غذا می‌خورم.
5. بزم را خودم می‌دوشم.
مگر تمام علماء و سواددارها و دانشمندها می‌توانند یک انگشت رسول‌الله (ص) باشند؟ مگر می‌توانند؟

علی (ع) می‌فرماید: هرکی به من یک کلمه یاد بدهد من غلام او هستم، هرکی به من یک کلمه یاد بدهد، مگر همۀ دانشمندان جهان چه علمای علم، چه علمای فلان، جمع بشوند مگر می‌توانند یک ‌دانه ناخن علی (ع) بشوند؟ می‌گوید کسی یک کلام به من یاد بدهد، من غلام او هستم.

خدا به داود (ع) پیغمبر است، می‌گوید: ما به تو پیغمبری داده‌ایم، خلیفه قرارت داده‌ایم اما یادت نرود هوای ‌نفس گمراه‌کننده‌ است، گول نخوری! من کیم! من منم، نه من منم! نه بابا یک دانه مویرگ مغزت فلج بشود تلپی می‌افتی زمین. تمام شد! من یک وقت‌ها در خانه می‌گویم: تمام شد کار پوستین، فقط مونده سرآستین، ننه‌ام رفته عروسی! تمام شد! تمام شد! می‌گوید ما تو را خلیفه قرار داده‌ایم، ولی نه حواست جمع باشد.

امام‌ صادق (ع) می‌فرماید: بهترین دوست من کسی است که عیوب من را به من مژده بدهد.

علی (ع) می‌فرماید: کسی که به من یک کلمه یاد بدهد من غلام او می‌شوم. کمیل، من را موعظه کن. من شما را موعظه کنم؟ می‌فرماید: اثر در کلام است، اثر در کلام است.

لذا این است كه برادر من:
علم و معرفت و ایمان این سه‌تا به وسیله اخلاص و بندگی، گدايي در خانه خدا وارد قلب می‌شود. با سواد و این‌قدر خواندم و لقمه خواندم، و قلمبه خواندم و بیست‌و‌پنج‌تا دکترا از کجا گرفتم، با این حرف‌ها کسی به جایی نمی‌رسد. علم و ایمان و اینها به وسیلۀ اخلاص و بندگی در خانۀ خدا وارد قلب می‌شود، سوای همۀ حرف‌ها است.

لذا مولا علی (ع) (همین الآن از قول ایشان می‌گویم. یک صلوات بفرستید.) می‌فرماید: علم و نور و اینها تمام به ‌وسیلۀ یقین و بندگی خالص پیدا می‌شود. بعد می‌فرماید هرکه برای عزت دنیا و منیت رقابت نکند، درس می‌خوانی برای خدا بخوان، هر کاری می‌کنی برای خدا. هرکی برای عزت دنیا و منیت دنیا رقابت نکند:
1. خدایش بی‌هدایت خلق رهنمای او باشد.
2. بی‌تعلیم خلق او را بیاموزد.
3. حکمت را در قلبش جای دهد.
4. قرآن سوره بقره آیه 269 ما به هرکی حکمت دادیم، هزاران مسئلۀ دیگر هم دادیم، کسی که به آن رسیده می‌داند چه خبر است، قرآن است ها.
قرآن سوره بقره آیه 269- کسانی که به‌ وسیلۀ پرهیزگاری و بندگی به آنها حکمت داده‌ایم، هرنوع چیز دیگر هم می‌دانند.

تاییدش باز:
سوره جمعه آیه 2- کسانی که به ‌وسیله تزکیه و بندگی می‌آیند، علم و درک و معرفت می‌دهیم.

همان سوره جمعه آیه 5- تو که باد می‌آوری الاغی هستی، بارت کتاب است.

در سوره انفال آیه 29- تو که به‌ خاطر بندگی آمدی درک و معرفت به تو می‌دهیم، می‌دانی چیزی که هیچ‌کس نمی‌داند، می‌فهمی که هیچ‌کس نمی‌فهمد، گناهانت را هم می‌پوشانیم.
این آیه قرآن است. لذا این است امام ‌صادق (ع) می‌فرماید گفتار ما زیباست از ما بگویید.

این الآن گفتۀ رسول ‌گرامی ‌محمدبن‌عبدالله (ص) است، این دوای درد الآن ما مسلمان‌هاست، همۀ جهان ولی مخصوصاً ما مسلمان‌ها ( یک صلوات دیگر بفرستید.) دوای درد کل مسلمان‌های جهان:
هرگاه فتنۀ روزگار شما مردم را فرا گرفت و روزتان چون شب تاریک شد، بر شما باد که توسل به قرآن كنيد، که قرآن شفیعی است که شفاعتش فتنه‌ها را برطرف می‌کند، اگر قرآن را پیشوای خود کنید، شما را به بهشت می‌رساند. هرکس از قرآن روگردان شود، به جهنم دنیا و آخرت می‌رود. قرآن وسیلۀ حکم میان شماست، قرآن حقیقت است قرآن مزاح و افسانه نیست. هرستمکاری که به آن پشت کند و از او روبرگرداند، جز بدبختی چیزی ندارد، سرنگونش می‌کند خدا. قرآن ذکر و راهنمای خداست، قرآن با هوای نفس چهارتا بنجل از بین نمی‌رود. قرآن همه را انسان می‌کند در دو دنیا. می‌گوید بياييد طرف قرآن.

سوره آل‌ عمران آیه 85- هرکس طلب کند سوای دین اسلام دینی را، قبول نمی‌شود از او، فقط یک دین مورد قبول ماست، آن هم دین اسلام است، وگرنه معطليد.

باز:
سوره آل‌ عمران آیه 87- اگر نکنی جزای شما، کسانی که قرآن را کنار گذاشته‌اند، می‌گوید جزای ایشان این است که بر ایشان باد لعنت خدا و فرشتگان و لعنت تمام لعنت‌کنندگان.

آیه 88- همیشه بمانند در آن لعنت و کم نمی‌شود از ایشان عذاب الهی که اثر لعنت است و ایشان مهلت داده نمی‌شوند.

سوره مائده آیه 67- ای پیغمبر، برسان آنچه را که ما به تو گفتم برسانی راجع به علی‌بن‌ابیطالب (ع).
که بابا اگر شما می‌خواهی دین داشته باشی، باید علی (ع) را قبول داشته‌ باشی. "انا مدین

:: بازدید از این مطلب : 101

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

۴۱۲۰, ورلد, forums, خبرهای, a, dline, hivision, روزانه, عربی, tech, ht-9500, titanium, share, اکسز, ریموت, داود, مقایسه, korg, سیگنال, v-plug, sky1, yahoo, video, series, همت, divx, تراک, de, استارست۱۵۰, مختلف, gif, ایران, استار۲, ۳۱۰۰, ok, دار, کانل, update, کانالهای, مانیتور, samsung, بلند, decoder, شماره, unlock, اریکسون, ۱/۵, b, key.bin, 4155, ip, canalsat, jsc, sanyosat, مستر, مشکلات, زیرنویس, phoenix, وب, متاباکس,برنا, cyfra, اهنگهای, ۲۰۰۰, satellite, مرتب, nero, viewer, ریزی, مونتاژ, محتوا, شرینگ, channels, fortec, dvd, 5, vb, اصلی, black, ht, شیرینگ, setup, مجانی, ۷۵۰, گراف, keyloader, t, fsk, loader, 007c00, ابگرید, rom110.bin, سویس, hi-tech, عکسهای, ۶۵۰ci, stream, کتابهای, تصویر, کلیپ,برنا, ویژیون, دستی, vbulletin, repair, مدیریت, nokia6280, 900, اپگرید, ترانه, وی, کیبورد, cinema, technisat, مشخصات, ۱۵۰d, سرعت, فورتک, رمزهای, mpeg2, may, setting, zip, تله, privatespice, یغمایی, ace, همیشگی, wintv, فایندر, number, 3.33, شدن, s2emu1.26, slipknot, irandvb, scanner, skynet.sys.repair, کامپیوتری, دستگاه, dowload, 3.33.5, 888, ویستا, پریمیر, rai, هاست, سری, art, کامپیوت, جاوا , اسکریپت , سی ام اس, سیستم وبلاگدهی, دانلودستان,فایرفاکس۳, اپرا, عکس, عکس مذهبی , تم مذهبی, بازی آنلاین, چت روم فارسی, چت , چت کردن , دوستیابی, سایت دوستیابی, بنر ,تبادل بنر,آنلاین, دانلود رایگان, افزایش آمار سایت,آمار ۱۰۰۰۰به بالا, سیستم قدرتمند, بالا بردن آمار,, دانلود , دانلود نرم افزار موبایل , سایت موبایل , ایرانسل , شرکت مخابرات سیار , نقشه تهران برای موبایل , معرفی گوشی موبایل , هک بلوتوث برای موبایل , دانلود ابزار موبایل , گوشی موبایل , نوکیا سری ۶۰ , نوکیا سری ۶۰ ورژن ۳ , نوکیا سری ۸۰ , سری ۹۰ , تم نوکیا , بازی نوکیا , کد مخفی نوکیا , نوکیا , نرم افزار سونی اریکسون , تم سونی اریکسون , زنگ موبایل , آهنگ سازی موبایل , سیمبیان , پالم , پاکت پی سی , موتورلا , بنکیو زیمنس , سامسونگ , اس ام اس , عکس اس ام اس , تبدیل ۳gp , کلیپ صوتی موبایل , کلیپ تصویری موبایل , بازی جاوا موبایل , بازی Ngage , محافظ صفحه نمایش , Uiq , Mobile , Nokia , Sony Ericsson ,

یک شبی مجنون نمازش را شکست                

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود                 

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او                          

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای                 

بر صلیب عشق، دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای                          

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی                        

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن                

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم                     

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم                     

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی                         

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم               

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد                

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت           

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی          

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی                 

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود           

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم               

صد چو لیلا کشته در راهت کنم



:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

«فدك» يكى از دهكده هاى آباد اطراف مدينه در حدود 140 كيلومترى نزديك خيبر بود كه در سال هفتم هجرت كه قلعه هاى خيبر يكى پس از ديگرى در برابر رزمندگان اسلام سقوط كرد و قدرت مركزى يهود درهم شكست ساكنان فدك از در صلح و تسليم در برابر پيامبر(صلى الله عليه وآله)در آمدند و نيمى از زمين و باغهاى خود را به آن حضرت واگذار كردند، و نيم ديگرى را براى خود نگه داشتند و در عين حال كشاورزى سهم پيامبر(صلى الله عليه وآله) را نيز بر عهده گرفتند و در برابر زحماتشان حقى از آنان مى بردند.

با توجه به آيه «فيىء» اين زمين مخصوص پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)بود و مى توانست در مورد خودش يا مصارف ديگرى كه در آيه 7 سوره حشر اشاره شده مصرف كند، لذا پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن را به دخترش فاطمه «عليها سلام» بخشيد، و اين سخنى است كه بسيارى از مورخان و مفسران شيعه و اهل سنت به آن تصريح كرده اند، از جمله در «تفسير در المنثور» از ابن عباس نقل شده هنگامى كه آيه وآت ذاالقربى حقه» (روم 38) نازل شد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فدك را به فاطمه بخشيد (اقطع رسول الله فاطمة فدكا)(1)

و در كتاب «كنزالعمال» كه در حاشيه مسند احمد آمده در مسأله صله رحم از «ابوسعيد خدرى» نقل شده هنگامى كه آيه فوق نازل شد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فاطمه (عليها السلام) را خواست و فرمود: يا فاطمه لك فدك: «اى فاطمه! فدك از آن تواست»(2).

حاكم نيشابورى نيز در تاريخش همين معنى را آورده است(1).

ابن ابى الحديد نيز در شرح نهج البلاغه داستان فدك را به طور مشروح ذكر كرده(2) و همچنين كتب فراوان ديگر.

ولى بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) كسانى كه وجود اين قدرت اقتصادى را در دست همسر على(عليه السلام) مزاحم قدرت سياسى خود مى ديدند و تصميم داشتند ياران على(عليه السلام) را از هر نظر منزوى كنند به بهانه حديث مجعول «نحن معاشر الانبياء لانورث» آن را مصادره كردند، و با اينكه فاطمه(عليها السلام)رسماً متصرف آن بود و كسى از «ذواليد» مطالبه شاهد و بينه نمى كند از او شاهد خواستند، حضرت (عليها السلام) نيز اقامه شهود كرد كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شخصاً فدك را به او بخشيده، اما با اينهمه اعتنا نكردند، در دورانهاى بعد هريك از خلفا كه مى خواستند تمايلى به اهل بيت نشان دهند فدك را به آنها بازمى گرداندند، اما چيزى نمى گذشت كه ديگرى آن را مجدداً مصادره مى كرد! و اين عمل بارها در زمان خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس» تكرار شد.

داستان فدك و حوادث گوناگونى كه در رابطه با آن در صدر اسلام و دورانهاى بعد روى داد از دردناكترين و غم انگيزترين و در عين حال عبرت انگيزترين فرازهاى تاريخ اسلام است كه مستقلا بايد مورد بحث و بررسى دقيق قرار گيرد تا از حوادث مختلف اسلام پرده بردارد.

قابل توجه اينكه محدث اهل سنت مسلم بن حجاج نيشابورى در كتاب معروفش «صحيح مسلم» داستان مطالبه فاطمه(عليها السلام) فدك را از خليفه اول مشروحاً آورده و از عايشه نقل مى كند كه بعد از امتناع خليفه از تحويل دادن فدك فاطمه (عليها السلام)از او قهر كرد و تا هنگام وفات يك كلمه با او سخن نگفت (صحيح مسلم جلد 3 صفحه 1380 حديث 52 از كتاب الجهاد).(3)


1 ـ در المنثور جلد 4 صفحه 177.

2 ـ كنزالعمال جلد 2 صفحه 158.

1 ـ به كتاب فدك صفحه 49 مراجعه شود.

2 ـ شرح ابن ابى الحديد جلد 16 صفحه 209 به بعد.

3 ـ تفسير نمونه 23/510



:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

تو هم جزو این ها هستی؟

فرکانسهای, wincsc.cfg, pid, digiturk, استیشن, box, مادر, استارتراک, مجانی, آپگرید, w6, ترکست, کتاب, ۴۶۱۰ii, سوپرمکس, کنترل, کار, مخفی, تلفن, x5d, theme, راه, دوربین, بازی, ی, ۱۱۰۰, pelatinum, دریافت, تکنوست, showtime, انجمن, یاهو, file, چند, studio, افزاری, را, قانونی, data, ریسیور, اطلاعات, d, ملودی, ماهوارهای, ۲/۷, track, سخت, مرکزی, هند, ۳۵۸, emu, اینترنت, نت, ۱, شده, سگا, mr, فایل, forum, plus, تعمیر, ایکس, ۱۸۰۰, new, manna, lazer, شبکه, تخصصی, تعمیرات, تلویزیون, ساختن, server,سایت خبری = ۴news.ir , افلاین, بازیهای, تنظیمات, ای, الکترونیک, سوپرمکس, همراه, اسکای, power, biss, لیست, تراک, seca, گلدن, اریکسون, استانی, edition, full, 4630, dream, world, 1050, آپدیت, install, z1, اندازی, windows, remote, پرگرام, متاباکس, دریم, gboxplugin,

بعضی‌ها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،

 بعضی‌ها شعرشان کهنه است، فکرشان نو،

 بعضی‌ها شعرشان نو است، فکرشان کهنه،

 بعضی‌ها یک عمر زندگی می‌کنند برای رسیدن به زندگی،

 بعضی‌ها زمین‌ها را از خدا مجانی می‌گیرند و به بندگان خدا گران می‌فروشند.

 بعضی‌ها حمال کتابند،

 بعضی‌ها بقال کتابند،

 بعضی‌ها انباردارکتابند،

 بعضی‌ها کلکسیونر کتابند

 بعضی‌ها قیمتشان به لباسشان است، بعضی به کیفشان و بعضی به کارشان،

بعضی‌ها اصلا‏ قیمتی ندارند،

بعضی‌ها به درد آلبوم می‌خورند،

بعضی‌ها را باید قاب گرفت،

 بعضی‌ها را باید بایگانی کرد،

بعضی‌ها را باید به آب انداخت،

 بعضی‌ها هزار لایه دارند

بعضی‌ها ارزششان به حساب بانکی‌شان است،

بعضی‌ها همرنگ جماعت می‌شوند ولی همفکر جماعت نه،

بعضی‌ها را همیشه در بانک‌ها می‌بینی یا در بنگاه‌ها.

 بعضی‌ها در حسرت پول همیشه مریضند،

بعضی‌ها برای حفظ پول همیشه بی‌خوابند،

 بعضی‌ها برای دیدن پول همیشه می‌خوابند،

 بعضی‌ها برای پول همه کاره می‌شوند.

بعضی‌ها نان نامشان را می‌خورند،

بعضی‌ها نان جوانیشان را میخورند،

بعضی‌ها نان موی سفیدشان را میخورند،

بعضی‌ها نان پدرانشان را میخورند،

بعضی‌ها نان خشک و خالی میخورند،

بعضی‌ها اصلا نان نمیخورند،

بعضی‌ها با گلها صحبت می‌کنند،

بعضی‌ها با ستاره‌ها رابطه دارند.

بعضی ها صدای آب را ترجمه می‌کنند.

بعضی ها صدای ملائک را می‌شنوند.

بعضی ها صدای دل خود را هم نمی‌شنوند.

بعضی ها حتی زحمت فکرکردن را به خود نمی‌دهند.

بعضی ها در تلاشند که بی‌تفاوت باشند.

بعضی ها فکر می‌کنند چون صدایشان از بقیه بلندتر است، حق با آنهاست.

 بعضی ها فکر میکنند وقتی بلندتر حرف بزنند، حق با آنهاست.

بعضی ها برای سیگار کشیدنشان همه جا را ملک خصوصی خود می‌دانند.

بعضی ها فکر میکنند پول مغز می‌آورد و بی پولی بی مغزی.

بعضی ها برای رسیدن به زندگی راحت، عمری زجر می‌کشند.

بعضی ها ابتذال را با روشنفکری اشتباه می‌گیرند.

بعضی از شاعران برای ماندگار شدن چه زجرها که نمی‌کشند.

بعضی ها یک درجه تند زندگی می‌کنند، بعضی‌ها یک درجه کند.

هیچکس بی‌درجه نیست.

بعضی ها حتی در تابستان هم سرما می‌خورند.

بعضی ها در تمام زندگی‌شان نقش بازی می‌کنند.

بعضی از آدمها فاصله پیوندشان مانند پل است،

 بعضی مانند طناب و بعضی مانند نخ.

بعضی ها دنیایشان به اندازه یک محله است، بعضی به اندازه یک شهر،

بعضی به اندازه کره زمین و بعضی به وسعت کل هستی.

بعضی ها به پز میگویند پرستیژ

....

 بعضی ها خیلی جورهای مختلف هستند.

شما چطور؟ آیا شما هم از این بعضی ها هستید ؟؟؟

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 
کیست این ساقی که برخود پا گذاشت/آب را در حسرت لبها گذاشت
 
"باز باران با ترانه
مي خورد بر بام خانه "

يادم آيد كربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش يك روز غمگين
گرم و خونين
لرزش طفلان نالان
زير تيغ و نيزه ها را

باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
از فراز گونه هاي زرد و عطشان
با گهرهاي فراوان
مي چكد از چشم طفلان پريشان

پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ و خمي در حسرت لب‌هاي ساقي
چشم در چشمان هم آرام و سنگين
مي چكد آهسته از چشمان سقا
بر لب اين رود پيچان باز باران

باز باران با ترانه
آيد از چشمان مردي خسته جان
هيهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك مي چكد اين قطره ها بر روي لب
شش ماهه طفلي رو به پايان
مرد محزون دست پر خون مي فشاند از گلوي نازك شش ماهه
بر لب هاي خشك آسمان با چشم گريان باز باران

باز هم اينجا عطش، آتش شراره

 جسمها
افتاده بي سر پاره پاره
مي چكد از گوشها باران خون و كودكان بي گوشواره
شعله در دامان و دریا مي خلد خار مغيلان
وندرين تفتيده دشت و سينه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سيلي
چهره ها از بارش شلاق‌ها گرديده نیلی
وندراين صحراي سوزان
مي دود طفلي سه ساله
پر زناله
پاي خسته
دلشكسته
روبرو بر نيزه ها خورشيد تابان
مي چكد از نوك سرخ نيزه ها
بر خاك سوزان
باز باران

باز باران
قطره قطره مي چكد از چوب محمل
خاك‌هاي چادر زينب به آرامي شود گل
مي رود اين كاروان منزل به منزل
مي شود از هر طرف اين كاروان هم سنگ باران
آري آري باز سنگ و باز باران

آري آري تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
بر فراز خيمه  ها برگونه ها
بر مشك ساقي
كاش مي باريد باران



:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

آیا سرما وجود دارد؟

سرما وجود خارجی ندارد. سرما در واقع نبودن گرماست، ما گرما را آزمایش و اندازه گیری می کنیم و از آن به عنوان انرژی یاد میکنیم. ولی سرما فاقد این خصوصیات است. پس سرما، نبودن گرماست.

آیا تاریکی وجود دارد؟

تاریکی وجود خارجی ندارد. تاریکی در واقع نبودن نور و روشنائی است. نور و روشنائی قابل آزمایش اند ولی تاریکی به معنای فقدان نور است.

آیا جهل و نادانی وجود دارد؟

جهل و نادانی هم تنها در نبود عقل و درایت است که معنا می یابد و دارای وجود خارجی و معنای واحد نیست.

+ کلی مثالهای مشابه که در این مورد می توان نام برد.....

بر همین اساس شیطان را به سادگی می توان نبود خدا دانست، کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد، شیطان نتیجه  آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند آنرا حاضر میابد. مثل تاریکی در نبود نور...

اگر به واژه ی ابلیس توجه کنیم... ابلیس از بَلَسَ به معنای لباس و پوشش گرفته شده و و در فلسفه و تفسیرش می توان گفت که شیطان همچون لباس و پرده ای برقلب آدمی است که او را از آنچه در قلبش یا بهتر بگویم نفس خدایی اش (خود آیی اش) است جدا و کم کم آدمی را فراموش کار می کند و عاقبت کار را بدان جایی می رساند که تجمع این پرده های غفلت بسیار ضخیم میشوند و میشود آنچه که نباید بشود....

در مقابل ابراهیم از بَرَهَ به معنای لخت و عریان گرفته شده و در تفسیر بدین معناست  که ابراهیم در تضاد با ابلیس خدای را بر آدمی عریان  و پرده های را کنار میزند که آدمی را به سوی خدایی (خود آیی) سوق بدهد...

که البته این خود آیی با توجه به سخن مولانا که می گوید:

حاصل عمرم سه سخن بیش نیست / خام بدم، پخته شدم، سوختم

سوختن میخواهد و فنای فی الله....

حرف دل:

پس ای همراه عزیز من به خود آی، از غفلت و گنگی در آی و به ناشناخته ها آی... بیا به آنجای که دیگر تو نباشی، و ما نیز نباشیم... بیا به آنجای که ترا خوانند مجنون و تو چون حلاج ها سر به دار عشق نهی و گویی انا الحق.... که به واقع  تو حق هستی و آسمانها و زمین گواه بر این مطلب اند....

از ره غفل به گدایی رسی/ گر به خود آیی به خدایی رسی

و تو را شرطی ازاین مطلب گویم خواه پند گیر و خواه  ملال...

جایت در آسمان خالی است

همچو سلمان  باش که دار دنیایش پاره زیرانداز و کهنه پوستینی بود پس از سیل مکافات به راحتی نجات یافت و بعد ها به راحتی پرواز کرد... ولی اگر تو سنگین باشی و بال پرت را با زخارف دنیای سنگین سازی دیگر بال کشیدن برایت میشود رؤیای و جایت همیشه در آسمان خالی.... و خواهی دید که  روزی ترا میبرند و میکشند  ولی دیگر تو خود بال نمیکشی و خبر از زخارف دنیایت نمیبینی. ولی دیگر آن زمان برای پرواز با بالهای خودت دیر شده است....

میکشندت... میبرندت

و ابراهیم ادهم نیز چنین کرد...  پادشاهی بلخ داد و پادشاهی کل جهان بگرفت، زخارف  تزویر و جهاندوستی درید و سبکبال به آسمان  (مکان واقعی اش و واقعی مان) پر کشید....

ذره ی خُرد به خورشید رسید از سبکی/ ماند سرگشته به راه آنکه سبک بار نشد

آشـــــــــــنا باش کزین پرده خبرها شنوی/ گوش بیگانه ز اســــــرار خبردار نشد

یا حق...

دلاور نور

شاید ادامه داشته باشد

 



:: بازدید از این مطلب : 109
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

العجل صاحب زمان

عصر یک جمعه ی  دلگیر دلم گفت

بگویم، بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست

چرا آب به گلدان نرسیدست و

هنوزم که هنوز است

غم عشق به پایان نرسیدست

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست

چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست

عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس!!!

تو کجائی گل نرگس؟

 



:: بازدید از این مطلب : 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

 الله

شقیق ازذوالنون پرسید که چگونه ای؟ذوالنون گفت:اگر یابم شکر کنم و اگر نیابم صبر کنم.

شقیق گفت: سگان بلخ نیز چنین کنند.

ذوالنون پرسید تو چگونه ای؟ شقیق گفت: اگر یابم ایثار کنم و اگر نیابم شکر.

***

می گویند: ای خدا، چنین کن!

و ای خدا، چنان ، مکن!

چنان باشد که گویند: ای پادشاه! آن کوزه را برگیر، اینجا بنه! این بکن! آن، مکن! (شمس)

ای همراه... مسلمانی تسلیم است... تسلیم ...

بسیاری را دیده ام که چون عرصه بر آنان تنگ میشود داد میدهند که ای خدا چرا چنین کردی؟ چرا آن از من ستاندی؟ و چرا این نکردی؟

می گوید هرکه را که دوست  میدارم، جفا پیش آرم! اگر آنرا قبول کرد، من از آن او، باشم!

آن او باش و لحظه ای رهایش مکن... اوست که همیشه دستت را گرفته و تویی که دست بر میکشی... در، گیر و دار مشکلات چون از راه رفتن باز می مانی اوست که ترا در آغوش میکشد و پیش می برد و تو چون به خود می آیی تنها یک جای پایمیبینی... و گمان میبری که او ترا در آن لحظات تنها گذاشت و ای دریغ که چه زود فراموش کردی آن جای پای از آن کیست.

(دلاور نور)

*ادامه دارد*

 



:: بازدید از این مطلب : 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

دست های نوازشگر

هر چه شکست ارزش از کف داد، اما چون دل بشکست ارزشمند شد... میپرسی چرا؟

چون وقتی شکستی ، او تاب نیاورد و چه زود آمد و بر دلت نشست، شکسته هایت را دوخت و گفت که من اینجایم. ( این حضور دلیل ارزشمندی دل شکسته است)

و تو گریه کردی... اما ندانستی که گریه ات دست های نوازش اوست که  غصه های را از جانت شسته و آرام آرام و و نوازش کنان بر گونه هایت میکشد...

حال که دیگر میان تو و او حایلی نیست... انتظار است بنشینی و با او سخن کنی....

اما ای دریغ... که تو دست بر جای دستان او میکشی و اشکها که همان نوازش های بی دریغ اوست را پاک میکنی. ولی نمی دانی که دستان او همیشه پاکند و زیبا،  و این خود دلیل آشکاری بر اینست که چرا اشکها بر چهره مینشینند، برای آنکه بر خود نظر کنی و زیبایی و پاکی اوی ببینی و دیگر جز اوی را بر حرم دلت راه ندهی، و دیگری را لایق آن ندانی که دلت را برایش شکنی. با این حال تو چه زود فراموش میکنی...

***

آدمی فراموش کار است ولی همیشه نبوده...

کودکی را مثال میزنم:

شاید ندانی! ولی کودک هم، صحبت هایش با او را در رحم مادر هنوز فراموش نکرده و چون پای به دنیا گذاشته میخواهد تمام آن گفت و گو ها را برای همگان شرح دهد ولی ای دریغ که زبان صحبتش را کسی نمی فهمد و او گریه سر می دهد ولی چه سود....

تا اینکه  سوز این روزگار چشمانش را خشک می کند و او نیز فراموش می کند همه چیز را و همه کسش را.

حرف من به تو ای همراه اینست که جهد کن به خاطر آوری او را و چون به خاطر آوردی دیگر رهایش مکن و راضی به رضای او باش و جز او را دیگر مجوی...

اوی که نامش را نمی دانم ولی برخی از صفاتش را چرا...

خوانندش اله یا همان الله.

(دلاور نور)

 



:: بازدید از این مطلب : 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

از تو می پرسند...

هنر من و بزرگترين هنر من؛ فن زيستن در خويش است. همين بود كه مرا تا حال زنده داشت. همين بود كه مرا از اين همه ديگرها و ديگرانِ بيهوده مصون مي داشت. هر گاه با ديگران بودم، خود را تنها مي ديدم. تنها با خودم تنها نبودم.

من اكنون، شب و روز، در جستجوي همه آن من هائي ام كه اين طبيعت بيگانه، به حيله و « بي حضور من»، برمن تحميل كرده است، تا همه را در پاي « او» كه به اعجاز خويش، به اندرونم پا گذاشته است قربانی کنم. (شریعتی)

سلام و درود...

واژه ی من دارای دو بعده:

بعد اول "من" دارای مفهوم  غفلت ، غرور و تکبره. "من" واژه ایه که امروزه روال گویش ها و صحبت هامون شده؛ و بیشتر از اونکه مفهوم اشاره ای به خود داشته باشه مفهوم فردی گرایی و سود بینی شخصی به خود گرفته و تو همه ی کارها بجای اینکه رضای "او" در نظر گرفته بشه، سود "من" هستش که اولویت داره... شاید احساس کنید که زیادی سخت گرفتم ولی: هیچ توجه کردید که چندباردر شبانه روز از این واژه استفاده میکنیم؟ پول من، ماشین من، خونه ی من، زمین من و...

توجهتون رو جلب میکنم به داستانی که از زمان حضرت علی (ع) روایت شده:

روزی دو مرد که بر سر مالکیت زمینی اختلاف داشتند نزد حضرت علی (ع) میروند و تقاضا میکنند که حضرت بین آنها داوری کند. حضرت هم پس از شنیدن سخنان طرفین با آن دو به طرف آن زمین می رود...پس از رسیدن حضرت  به حالتی که انگار در حال گفت وگو با زمین است سرش را به پایین خم می کند. اندکی بعد بلند می شود و  خطاب به دو مرد می گوید: ولی خود زمین که چیز دیگری می گوید!!! دو مرد با تعجب و تردید می پرسند یا علی مگر چه می گوید؟ حضرت جواب داد: زمین می گوید که اینها هر دو مال من هستند...

کلیت قضیه با این حکایت مشخص شد. اونم اینه که هیچکس توی این دنیا مالکیت مطلق رو حتی برای کوچکترین ذره ها هم نداره... ساده ترین دلیلش هم  اینه که بامرگ، انسان مالکیت تمام دارایی هاش رو از دست میده، حتی دیگه مالکیتی بر اعضاء و جوارحی که مدت ها فکر میکرده مال اونه رو هم نداره... همش متعلقه به خاک... و خاک هم متعلقه به...

ابوالحسن خرقاني را گفتند خداي را كجا ديدي گفت: آن جا كه خود را نديدم

پس همراه، این من های که دیوارهای حائل بین تو و اوست را بشکن و از این منیت خلاص شو که:

بـر باد فنا تا ندهي گَــردِ خــودي را/ هــرگز نتوان ديد، جمال احــدي را

بعد دوم "من" در واقع نقطه ی مقابل بعد اوله که در بالا ذکر شد و هرچی بعد اول مذموم بود بعد دوم پسندیده است.

این "من"  که جوهره ی خلقت آدمی رو بهمراه داره همون شناخت خویشتنه که به واقع هرکه خود را شناخت، خدایش را شناخت...

و این شناخت از خویشتنه که انسان رو به سوی خودآ شدن که همانا خدا شدنه سوق میده....

به دنبال خدا گشتم، خودم را يافتم. به دنبال خودم گشتم خدا را يافتم 

(صوفی کوتی)

هرکس که شناخت خویشتن را،نیکو/شک نیست خدا شناس خواهد گردید

نمیدونم بگم شناخت این "من" آسون و بی زحمته یا سخت و دشوار!!!

با اینحال تنها یک نکته رو میتونم یادآوری کنم:

ز مـن بشنو حديث بي كم و بيـش/ ز نزديكي تو دور افتادي از خـويش

(شیخ محمود شبستری)

خویشتن یه جایی نزدیکتر از رگ گردن به توئه، و این تو هستی که تصمیم میگیری...  یا دستت رو هزار بار دور خودت میپچونی که بگیریش یا که خیلی راحت دستت رو دراز میکنی و...

پس ای همراه، راه را کوتاه کن و بار را سبک؛ او در همین نزدیکی است، دستی میخواهد و دلی برای دیدن و گرفتنش... و بدان که "خدا یک بار انسان را خلق کرد و انسان نیز باید برای بار دوم این کار را با خود بکند" و به قول شمس که می گوید "آنچه از عمر توست در تفحص خود خرج کن، در تفحص عالم چه خرج می کنی؟!" در خود بنگر و خویش را بشناس... پس حال:

بنشین و با خودت صحبت كن ! خيلي چيزها داري كه به خودت بگويي و خيلي سؤالها داري كه بايد از خودت بپرسي...

(دلاور نور)

 



:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

بسيارى از افراد هنگامى كه بحث عصمت انبياء را مطالعه مى كنند، فوراً از خود سؤال مى نمايند كه مقام عصمت يك موهبت الهى است كه الزاماً به پيامبران و امامان داده شده، و هركس مشمول اين «موهبت» گردد در برابر گناه و خطا بيمه شده است، بنابراين معصوم بودن آنها فضيلت و افتخارى محسوب نخواهد شد، هر كس مشمول چنين موهبتى گردد از تمام گناهان و خطاها فاصله خواهد گرفت، و اين يك الزام الهى است.

بنابراين با وجود مقام عصمت، انجام گناه و خطا محال است، و واضح است كه ترك محال فضيلتى محسوب نمى شود، مثلا اگر ما به انسانهائى كه درصد سال بعد مى آيند يا درصد سال قبل مى زيسته اند ظلم و ستم نمى كنيم افتخارى براى ما نيست، چون انجام چنين امرى براى ما محال است! 

‏گرچه اين اشكال متوجه اصل مسأله عصمت انبياء نيست، بلكه فضيلت بودن آن را زير سؤال مى برد، با اين حال توجه به چند نكته مى تواند جواب اين سؤال را روشن سازد.

1 ـ كسانى كه اين اشكال را مطرح مى كنند توجه به ريشه هاى عصمت انبياء ندارند، آنها چنين مى پندارند كه مقام عصمت مثلاً مانند مصونيت در برابر بعضى از بيماريها است كه از طريق تزريق بعضى از واكسنها انجام مى شود، و هركس چنان تزريقى در مورد او انجام شود مبتلا به آن بيمارى نمى گردد چه بخواهد و چه نخواهد.

ولى مصونيت معصومين در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقواى آنها سرچشمه مى گيرد، درست همانند پرهيز از پاره اى از گناهان براى فرد فرد ما كه به خاطر علم و آگاهى و ايمان و معرفت آن را ترك مى كنيم، مثلا هرگز با بدن لخت و عور قدم در كوچه و خيابان نمى گذاريم، همچنين كسى كه اطلاع كافى درباره آثار مخرب مواد مخدر دارد و به خوبى مى داند آلوده شدن به آن سبب قطعى براى مرگ تدريجى است هرگز به سراغ آن نمى رود، مسلماً اين ترك مواد مخدر براى او يك فضيلت است كه از علم و آگاهى او سرچشمه مى گيرد، و با داشتن اين علم هر چند آن را ترك مى كند ولى اجبارى در كار نيست و توانائى استعمال مواد مخدر را دارد.

به همين دليل ما سعى مى كنيم از طريق تعليم و تربيت سطح معرفت و آگاهى و تقوا را در افراد بالا ببريم، تا آنها را حداقل در برابر گناهان بزرگ، و اعمال زشت و زننده بيمه نمائيم.

آيا اگر افرادى به خاطر اين تعليم و تربيت پاره اى از اين اعمال را ترك كنند افتخار و فضيلت نيست؟!

به تعبير ديگر ترك گناه براى پيامبران، محال عادى است، نه محال عقلى، و مى دانيم محال عادى با اختيارى بودن سازگار است، فى المثل محال عادى است كه شخص عالم و مؤمنى شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولى مسلماً اين يك محال عقلى نيست بلكه محال عادى است.

كوتاه سخن اينكه: سطح بالاى معرفت و ايمان انبياء كه خود يك افتخار و فضيلت است سبب افتخار و فضيلت ديگرى كه مقام عصمت است مى گردد (دقت كنيد).

و اگر گفته شود آنها اين ايمان و معرفت را از كجا آورده اند مى گوئيم اين از امدادات الهى است، ولى با اين قيد كه امدادهاى الهى بى حساب نيست و لياقتهائى در اينها وجود داشته است، همانگونه كه قرآن درباره ابراهيم خليل مى فرمايد: او تا از عهده امتحانات مهم الهى برنيامد به مقام پيشوائى خلق نرسيد

«وَ اِذِ ابْتَلى اِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» (بقره 124).

يعنى ابراهيم پس از پيمودن اين مراحل با اراده و اختيار خود لايق آن موهبت عظيم الهى شد.

در مورد يوسف نيز مى فرمايد: «هنگامى كه به مرحله بلوغ و قوت و تكامل جسم و جان رسيد (و آمادگى براى پذيرش وحى پيدا كرد) ما حكم و علم به او داديم، و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم» (وَ لَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ اتَيْْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كذلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ). (يوسف 22).

جمله «كَذلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنينَ» شاهد خوبى براى مقصود ما است زيرا مى گويد: اعمال صالح و شايسته يوسف، او را آماده براى آن موهبت بزرگ الهى كرد، درباره موسى نيز تعبيراتى ديده مى شود كه اين واقعيت را روشن مى سازد، مى فرمايد: «ما تو را بارها امتحان كرديم، و سالها در ميان مردم مدين توقف كردى (وبعد از آمادگى لازم و بيرون آمدن از كوره امتحانات با سرافرازى و پيروزى) داراى قدر و مقامى شدى وَفَتَنّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِيْنَ فى اَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَر يا مُوْسى (طه 40).(1)

معلوم است كه در وجود اين بزرگان، لياقتها و استعدادهائى بوده، ولى شكوفا ساختن آنها هرگز جنبه اجبارى نداشته، بلكه با اختيار و اراده خودشان اين راه را پيموده اند، و بسيارند كسانى كه لياقتهائى دارند و هرگز آن را شكوفا نمى سازند و از آن استفاده نمى كنند، اين از يك طرف.

از سوى ديگر اگر پيامبران مشمول چنين مواهبى شده اند به موازاتش مسئوليتهاى سنگينى بر دوش آنان گذارده شده، يا به تعبير ديگر خداوند به همان مقدار كه مسئوليت به كسى مى دهد توان و نيرو به او مى بخشد، و سپس در انجام مسئوليت او را امتحان مى كند.


1 ـ جمله «ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَر يا مُوْسى» گاه به معنى لياقت براى پذيرش وحى تفسير شده، و گاه به معنى زمانى كه براى گرفتن فرمان رسالت مقدر شده بود.

 

2 ـ پاسخ ديگرى كه مى توان به اين سوال داد اين است كه به فرض كه انبياء با يك امداد الزام آور الهى از انجام هرگونه گناه و خطا مصون شده باشند تا اطمينان خلايق را جلب كنند و چراغى براى هدايت آنها گردند، ولى در عين حال راه انجام «ترك اولى» يعنى كارى كه گناه نيست اما لايق شأن آنها نيز نمى باشد به روى آنها باز است.

افتخار آنها در اين است كه حتى ترك اولى نمى كنند، و اين يك امر اختيارى براى آنهاست، و اگر به ندرت ترك اولى از بعضى از انبياء سرزده به همان نسبت مورد خطاب و عتاب شديد الهى، و گاه گرفتار پاره اى از محروميتها شده اند، چه فضيلتى از اين برتر و بالاتر كه آنها به خاطر اطاعت فرمان حق حتى به سراغ ترك اولى نروند.

بنابراين افتخار انبياء در اين است كه به مقدار اين مواهب مسئوليت مى پذيرند، و حتى به سراغ ترك اولى نمى روند. و اگر در موارد استثنائى ترك اولائى از آنها سرزده به زودى جبران كرده اند.(1)

 


1 ـ تفسير پيام قرآن 7/193

 



:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که اب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به ارزوهای مهال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطردود لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان

برای بفشیه بنفشه ها دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تو برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
برای حذف نام خلیج عربی و برگرداندن نام خلیج فارس به نقشه ماهواره ای و آنلاین گوگل ارت نیاز به 1 میلیون امضا داریم.


قاصدک نیوز : شرکت گوگل مدتی است در ارائه نسخه های جدید نرم افزار گوگل ارث در کنار نام خلیج فارس از کلمه مجعول خلیج عربی نیز استفاده می نماید.
این در حالی است که بر اساس اسناد تاریخی و سیاسی موجود در سازمان ملل متحد تنها نام واقعی و قابل قبول بین المللی برای آبراهه جموبی ایران خلیج فارس می باشد که بر گرفته از نام قدیم ایران ( پرشیا ) می باشد.
همچنین رئیس مجمع تشخیص مصلحت در نماز جمعه دیروز تهران گفت با اشاره به نام خلیج فارس در اسناد و تفاسیر قرآنی بزرگان قرون اول تا پنجم هجری قمری، از اعراب و بویژه حوزه‌های علمیه کشورهای عربی خواست با نگاهی به این اسناد به ادعاها پایان دهند.
گروهی از هموطنان ایرانی به نمایندگی ۷۰ میلیون ایرانی داخل کشور و بیش از پنج ملیون ایرانی خارج از کشور نسبت به جمع آوری امضاء اینترنتی در اعتراض به این عمل اقدام نموده اند.
شما نیز با مراجعه به این سایت و وارد کردن اسم و ادرس ایمیل خود اعتراض خود را نسبت به این عمل اعلام کنید.تا در نسخه های بعدی این نرم افزار اصلاح صورت گیرد.

آدرس سایت :
http://www.petitiononline.com/sos02082


از دوستانی که سایت یا وبلاگی دارند می خوام که این پست رو در وبلاگ خود قرار بدن تا دوستان دیگر نیز مطلع شوند

:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

سایت کانون  عکاسان اصفهان

انجمن سینمای جوانان  اصفهان 

www.isfahanphotoclub.ir

www.kanonaks.ir



:: بازدید از این مطلب : 38
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین


:: بازدید از این مطلب : 47
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین



:: بازدید از این مطلب : 30
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

برای دیدن عکسها در اندازه ی واقعی ان را در سیستم خود ذخیره کنید



:: بازدید از این مطلب : 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین


:: بازدید از این مطلب : 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین


:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین


:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

خوب بچه ها ادرس وبلاگ تغییر کرد تا ببتونم بهترین عکسها رو براتون بزارم و بیشتر چون سیستم پرشین بلاگ زیاد .....

ادرس بلاگ جدید: http://axasheghane.blogfa.com

 منتظر قدم مبارکتون هستم



:: بازدید از این مطلب : 42
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

سلام

نمیدونم چند وقت میشه که اصلا" به این بلاگ سر نزدم امروز بعد از این همه مدت اومدم بگم که این وبلاگ رو شما دوست دارید من دوباره میخواهم اپدیتش کنم ولی اینجا نه بلکه

همین ادرس فقط بجای پرشین بلاگ .بلاگفا .کام همین اگه به اون وب سر زده باشید که حتما" زدید میتوانید خودتان انتخاب کنید

من انتخاب رو به عهده شما میگذارم نه خودم این وبلاگ یا بلاگفا.کام

منتظر نظرات شما هستم.



:: بازدید از این مطلب : 43
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

------------------------------

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
milad آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول


:: بازدید از این مطلب : 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

سلام بعد از حساب هایی که پیش خودم کردم من دیگه این بلاگ رو اپدیت نمیکنم

هرکسی میخواهد میتونه این سایت رو در اختیار داشته با روزانه میانگین ۵٠٠ بازدید در روز میفروشمش

پیشنهاد هم از شما

میتونید از طریق

www.axasheghane.blogfa.com

www.Love-Pic.TK



:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

عکس های جدید گلشیفته فراهانی در پنجاه و نهمین دوره جشنوراه فیلم برلین ( ۲۴ عکس )



:: بازدید از این مطلب : 30
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

۸ تصویر از حدیث فولادوند



:: بازدید از این مطلب : 37
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

سه عکس از مصطفی زمانی در فیلم سینمایی آل



:: بازدید از این مطلب : 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

عکس هایی از شاهرخ استخری



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

مجموعه عکس های افسانه پاکرو ( ۸ عکس )



:: بازدید از این مطلب : 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

تصاويري گوناگون از پوريا پورسرخ ( ۱۲ عكس )



:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
 

مجموعه ای کامل از بهترین عکس های الناز شاکردوست ( ۲۰ عکس)

 



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()